𝗠𝗮𝗱𝗺𝗮𝗻 𝗖𝗼𝗺𝗯𝗼║𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
  • Reads 25,345
  • Votes 5,812
  • Parts 42
  • Reads 25,345
  • Votes 5,812
  • Parts 42
Complete, First published Sep 04, 2021
Mature
گروه مرد دیوانه (کامل شده)🌸🍷
 
کله صورتی ما (دیونه ی عجیب) کیم تهیونگ توسط گانگسترهای مرموزی ربوده شده. قبل از تمام این اتفاقات اون و خواهر بزرگترش "هه یونگ" قرار بود با دوست پسرش که به زودی قرار بود باهاش ازدواج کنه ملاقات کنن که هه یونگ یکهو غیبش میزنه. 

جئون جونگ کوک، پسر دوم یه خانواده گانگستر، دنبال شوهر هه یونگ که اطلاعات شرکت رو دزدیده میگرده.

وسط این موش و گربه بازی، جونگ کوک احساس میکنه دیگه داره از دست تهیونگ دیونه میشه. اما عجیب تر از هر چیزی، یه گوشه از قلب سنگیش در حال ذوب شدن برای این پسر بود...؟

─── ・ 。゚❆: *.🌸.* :❆゚. ───

⋮🌸🍷𝗪𝗲𝗯𝘁𝗼𝗼𝗻 𝗡𝗮𝗺𝗲 ⇒ گروه مرد دیوانه 
⋮🌸🍷𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲𝘀 ⇒ کوکوی، جینته
⋮🌸🍷𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲𝘀 ⇒ مافیایی، یائویی، خشن
⋮🌸🍷𝗔𝘂𝘁𝗵𝗼𝗿𝘀 ⇒ Gyeja , Jipang
⋮🌸🍷𝗘𝗱𝗶𝘁𝗼𝗿 & 𝗧𝗿𝗮𝗻𝘀𝗹𝗮𝘁𝗼𝗿 ⇒ یسول کیم 
⋮🌸🍷𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁 & 𝗘𝗻𝗱 𝗗𝗮𝘁𝗲 ⇒ 9 Dec 2020 ~ 22 July 2022
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add 𝗠𝗮𝗱𝗺𝗮𝗻 𝗖𝗼𝗺𝗯𝗼║𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
STAR ( Season 2) | Vkook by V_kookiFic
35 parts Complete
When A Star Disappears وقتی ستاره ای ناپدید میشود (فصل دوم) -تمام شده- قسمتی از فیک: - میدونی اولین بوسه ی دنیا چطوری شکل گرفت؟ جونگکوک نگاه خمارش رو به تهیونگ دوخت و حلقه ی دست هاش رو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد: - نه... چطور‌‌... تهیونگ نگاهی به لب های جونگکوک انداخت و بعد زمزمه کرد: - تو زمان های قدیم یک زن و مرد پینه دوز بودن که یک روز مرد وقتی دست هاش بند بود یه تکه نخ رو با لب هاش کند و بعد... به زنش گفت بیا این رو از لب من بردار و وصلش کن! زن هم که دستش سوزن و وصله بود اومد نخ رو برداره دید دستش بنده! به ناچار با لب هاش برداشت... شیرین بود.... خوششون اومد... ادامه دادن...! جونگگوک با شنیدن این داستان خنده ای کرد اما با نزدیک شدن سر تهیونگ خنده روی لب هاش محو شد و آب دهانش رو به سختی قورت داد: - اما... تهیونگ ما دستامون بند نیست... تهیونگ پلکی زد و به چشم های جونگکوک خیره شد: - ولی شاید خوشمون اومد... writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook Genre: Drama. Romance. Smut
Atonement / تاوان by Dreamer_A7
34 parts Complete
تاوان / Atonement (کامل شده ) کاپل : تهکوک ژانر : عاشقانه/ درام /کلاسیک ( ۱۹۴۵ - ۱۹۵۵ میلادی ) امگاورس / امپرگ ( اسمات ) یکی لابه لای تیره ترین روز ها ، چشم انداز قلب و ذهنش آینده ای روشنه ... یکی لابه لای آسوده ترین روز ها ، قلب و ذهنش غرق در ناچاری گذشتشه ... گذشته و آینده ای که در نقطه ای ناچارا به هم می رسن ، و اون نقطه سر آغاز حکایت تازه ایست داستان یک امگا و آلفا در روز های بعد از جنگ جهانی دوم جونگکوک امگایی با اراده ای ستودنی ، امگایی که یاد گرفته برای عبور از سنگ های برنده و تیره ی مسیر زندگیش چطور کفش های آهنین به پا کنه .... و کیم تهیونگ ، آلفایی خوش شانس که زندگی هر اونچه که یک مخلوق برای خوشبختی نیاز داره بهش بخشیده ، اما اگه ازش بخوان زندگی رو تو یک کلمه توصیف کنه ؛ پاسخ اون خواهد بود ؛ « خشم » حقیقتی که زیگموند فروید گفت ؛ « افسردگی از جنس غم نیست افسردگی از جنس خشمه » و به راستی بدترین خشم ها ، خشم نسبت به خود هست ! این داستان از هر اونچه که فکرشو بکنی متفاوت تر خواهد بود ! کافیه چند پارت همراهم باشی دوست عزیزم 🌻
Caged {BTS/EXO} {Chanbaek_kookv_namjin_minv_sope} by Lin_world
17 parts Ongoing Mature
❌Warning: (G)Discrimination & sexual content❌ دنیایی با قوانین وضع شده توسط آلفا ها! جامعه ای سرشار از تبعیض! آلفاهای از خودراضی و مغرور! امگاهای مورد ظلم واقع شده! خشم و خشونت! ظلم و تبعیض! عشق و نفرت! ____________________ لرزش کاملا مشخص پاهاش باعث بیشتر نمایش دادن ترسش بود. "م...من متاسفم چانیول...شی" پوزخند خبیثانه آلفا ترس بیشتری بهش تزریق میکرد: "من ازت تاسفت رو خواستم امگا؟" *** دلش میخواست فریاد بزنه و بگه نُه سال آزگار صبر نکرده تا آلفاِ تقدیرش اون رو تو اتاقک دبیرها مارک کنه! نُه سال صبر نکرده بود که توسط دانش آموزش تو این شرایط مزخرف به فاک بره! یعنی اون لیاقت یک تخت نرم رو نداشت؟ لیاقت بوسیده شدن لب هاش رو چی؟ اما جین هم طبق معمول هر امگایی مهر سکوت رو لب هاش کوبید و فریاد های وجودش رو ساکت کرد! *** "ج...جیمین شی د...درد میکنه" آلفا عصبی بدون توجه به ناله دردمند پسرک همچنان مچ دستش رو فشار میداد: "تو چرا حرف تو کلت نمیره تهیونگ؟ میخوای تنبیهت کنم؟ میخوای امگا بدی باشی؟ هوم؟" و نگاه تهدید آمیزش رو مستقیم به مردمک های لرزون و پرترس پسر دوخت! ____________________ 🔞دقت داشته باشید که رده سنی فیک بالاست و خشونت و تبعیض جنسیتی داره! خشونت صرفا "جنسی" نیست! خشونت میتونه تو تبعیض، رفتار، تفکرات و تربیت باشه و منظور من هم "همه" موارد بالاست!
Black Hole🕳️ by Veritas_98
62 parts Complete
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
You may also like
Slide 1 of 10
STAR ( Season 2) | Vkook cover
Atonement / تاوان cover
لورنزو | Lorenzo cover
Caged {BTS/EXO} {Chanbaek_kookv_namjin_minv_sope} cover
His Tiny Pickpocket | Hopemin, Vkook cover
𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐃𝐚𝐝 | درباره بابا cover
Black Hole🕳️ cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
Pup's dad ~ kookv cover
پرسه در نیمه شب cover

STAR ( Season 2) | Vkook

35 parts Complete

When A Star Disappears وقتی ستاره ای ناپدید میشود (فصل دوم) -تمام شده- قسمتی از فیک: - میدونی اولین بوسه ی دنیا چطوری شکل گرفت؟ جونگکوک نگاه خمارش رو به تهیونگ دوخت و حلقه ی دست هاش رو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد: - نه... چطور‌‌... تهیونگ نگاهی به لب های جونگکوک انداخت و بعد زمزمه کرد: - تو زمان های قدیم یک زن و مرد پینه دوز بودن که یک روز مرد وقتی دست هاش بند بود یه تکه نخ رو با لب هاش کند و بعد... به زنش گفت بیا این رو از لب من بردار و وصلش کن! زن هم که دستش سوزن و وصله بود اومد نخ رو برداره دید دستش بنده! به ناچار با لب هاش برداشت... شیرین بود.... خوششون اومد... ادامه دادن...! جونگگوک با شنیدن این داستان خنده ای کرد اما با نزدیک شدن سر تهیونگ خنده روی لب هاش محو شد و آب دهانش رو به سختی قورت داد: - اما... تهیونگ ما دستامون بند نیست... تهیونگ پلکی زد و به چشم های جونگکوک خیره شد: - ولی شاید خوشمون اومد... writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook Genre: Drama. Romance. Smut