( تا وقتی کامل ننویسمش آپ نمیکنم پس فعلا شروعش نکنین عزیزای دلم ) از پشتِ دید تار چشم هاش به پسری چشم دوخت که بدن بی حالش رو بغل گرفته بود و هرلحظه بیشتر صورتش از درد توی هم جمع میشد! نور مهتاب که تا اون لحظه اثری ازش نبود حالا داشت گونه های خیسش رو واضح و روشن تر میکرد اون پسر... همون پسر بی احساسی بود که بومگیو میشناخت؟! ________________________________ ✙ ژانر : رمنس-انگست-اسمات-خون آشام-سوپرنچرال ✙ کاپل : یونگیو - 𝒚𝒆𝒐𝒏𝒈𝒚𝒖 ✙ نویسنده : 𝒆𝒍𝒊𝒎𝒂𝒏 𝒓𝒐𝒔𝒆 ✙ روزهای آپ : تا چند ماه آینده آپ نمیشهAll Rights Reserved