دو نفر متفاوت از دو سرزمین مختلف بودیم. دو نفر متفاوت با شخصیت های متضاد هم بودیم دو نفری که هیچ ویژگی مشترکی باهام نداشتن به جز این که هر دو تا قربانی بازی سرنوشت بودن. ما قربانی سرنوشت شدیم و سرنوشت با این که حتی توی یه سرزمین هم زندگی نمیکردیم، ما رو جلوی هم گذاشت و من با دیدن چشم های جادویی تو، شنیدن صدای بهشتی تو حس کردم خونه ای خودم پیدا کردم؛ کیم سوکجین تو خونه ای من، خانوادهای من، عشق من، پری شیطون داستان زندگی منی هستی؛ هر جایی بری و هر جایی هم باشی آخرش به سمت من برمیگردی چون تو مال منی... شاهزاده کیم تهیونگToate drepturile rezervate