EXODUS
  • Reads 15
  • Votes 5
  • Parts 1
  • Reads 15
  • Votes 5
  • Parts 1
Ongoing, First published Sep 09, 2021
_ لوهان شی 
این آخرین چیزی بود که شنیدم ... و دستایی که روی دستام حس کردم ...و نفسی که صورتمو 
گرم میکرد 
وقتی چشامو باز دوباره توی اتاقی بودم که توش زندگی میکردم ... زندگی... چ واژه زیبایی
واژه ای که هیچ کس قدرشو نمیدونه ... اما خیلی وقته زندگی نمیکنم ... اینجا زندانی شدم ...
برای کدوم کارم ... خودمم مطمئن نیستم ... 
به اطرافم نگاه میکنم ... به امید اینکه شاید یه چیزی اینجا عوض شده باشه
دیوارهای خاکستری تیره مثل یه قبر منو توی خودشون حبس کردن ... یه هواکش دقیقا زیر سقف
این تنها منبع نوریه که من دارم ...
یه تخت فلزی که شبای پر از تنهایی و سردمو سرد تر میکنه ...
یه پتوی کهنه و رنگو رو رفته که مثل منه ...
منی که قلب و ذهنم کهنه شده و رنگ از زندگیم بیرون رفته ...
یه بالشت سفت که یادم میندازه من لیاقت هیچی رو ندارم ...
یه روشویی که معلوم نیست آخرین بار کی تمیز شده ...
 مثل چشمای من که خیلی وقته ناراحتی از روشون شسته نشده ...
یه میز و صندلی چوبی که من روش غذا میخورم ...
غذا ...
غذاهای اینجا مزه ی آب میدن ...
حتی طعم یه سوپ معمولی رو هم فراموش کردم ...
و یه دفتر که تازه به دکور قفسم اضافه شده ...
دنبال دمپایی هام میگردم پایین تختمو نگاه میکنم ...
پیداشون میکنم ...
دمپایی های سفید رنگ که چند سایز واسم بزرگن ...
میرم سمت قفسه و اون دفترو برمیدا
All Rights Reserved
Sign up to add EXODUS to your library and receive updates
or
#190luhan
Content Guidelines
You may also like
✧HOME✧ by timi_vkook
42 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
You may also like
Slide 1 of 10
✧HOME✧ cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌�𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
Lost memories ᵥₖₒₒₖ cover
Mad wolf | kookv cover
Amor cover
My you  cover
The Smell Of You (KookV) cover
seven⁷ cover
Shine in the dark cover

✧HOME✧

42 parts Ongoing

وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook