وانشاتِ تهجین : •| قول تلخ|•
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تو جان من بودی جین ...
و من از متاسف هم متاسف تر هستم، زیرا که چیزی جز درد را نسیبت نکردم...
با این حال باز هم عاشقانه تورا به پرستش میگیرم و خدایم را غمناک میکنم...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
«راستش خسته ام از تلاش کردن...»
تهیونگمیخاست بگه «منم خسته ام...منم خیلی خسته ام! عقب کشیدم !تمومکردم !دیگه نمیتونم حتی یه نفس اسون هم بکشم...» اما نگفت....این حرفا رو نگفت و فقط ارومزمزمه کرد:
«تموممیشه یروزی عشق من....بهت قول میدم...»
«یه قول تلخ :) ؟»
اشکش پایین چکید وگفت:
«همینطوره....»
.
.
.
«گریه کن تهیونگا... واسه قلب من هم خوبه که دوتامون باهم گریه کنیم....پنهانشون نکن... تو برای من قویترینی حتی اگر اشک بریزی.... »
تهیونگخندید وگفت:
« این اشک ، اشک شوقه کوچولوی من...»
«شوق تلخ، مگه نه؟ :) »
«همینطوره...»
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
کاپل: تهجین
ژانر:رمنس،انگست،bl
(سد اِند :))
نویسنده:ShinyArmyOT7Tutti i diritti riservati