metanoia
  • Membaca 944
  • Suara 261
  • Bagian 9
  • Membaca 944
  • Suara 261
  • Bagian 9
Sedang dalam proses, Awal publikasi Sep 11, 2021
metanoia:
(n.) the journey of changing one's mind, heart, self or way of life.

اگر کنارم باشی، نور می‌تابه به پنجره و باریکه‌ش میشینه به چشم‌های جفتمون؛ آسمون آبی تر میشه و کبوترها به جای پرواز، به سمت ابدیت میرقصن.
حال درخت‌های کاج، گل‌های بامبو، بوته های توت‌فرنگی، میشه غیرقابل توصیف ترین حال ممکن.
کنارِ تو، من میشم رنگِ زردِ جعبه‌ی مدادرنگی‌.
میشم یه موزیک ملایم، یه مزرعه پر از گل آفتابگردون و زنبق بنفش.
میشم یه نوشیدنی خنک و شیرین، میشم کلوچه‌ی شکلاتیِ موردعلاقه‌ت‌.
میشم دختری که لبخند زدن رو بلده و هیچ چیزی براش فاجعه نیست. از خنده‌ی تو میخندم و تو هم از خنده‌ی من. صدای خنده هامون تا آسمون میره.
کنارم میمونی، مگه نه؟
Seluruh Hak Cipta Dilindungi Undang-Undang
Daftar untuk menambahkan metanoia ke perpustakaan Anda dan menerima pembaruan
atau
#877exo
Panduan Muatan
anda mungkin juga menyukai
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ oleh meral_writ
23 Bagian Sedang dalam proses
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg روز اپ: سه شنبه جمعه
﴾ Moon wolf  ﴿ oleh kimkook_Lovrita
37 Bagian Sedang dalam proses
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته
anda mungkin juga menyukai
Slide 1 of 10
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
Heartbeat |sevensome| cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Deadly human weapon
   cover
پرسه در نیمه شب cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
﴾ Moon wolf  ﴿ cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
GREY • 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 cover
𝐎𝐚𝐬𝐢𝐬 𓃭 cover

Before you (I thought I had it all) | Kookv

23 Bagian Sedang dalam proses

جئون جونگکوک هر چیزی که فکرش رو می‌کنید داشت. بیزینس، پول، قدرت. هر کسی که اون رو می‌دید براش روی زانو هاش میوفتاد، ولی جونگکوک ذره ای اهمیت نمی‌داد. اوضاع به همین منوال بود، تا وقتی که یه پسر مو نقره ای وارد زندگیش شد. "عزیزم، باید زمین انداختن چیز ها رو تموم کنی." جونگکوک خودکار رو برداشت و به دست پسر داد، از قرمز شدن گونه هاش لذت می‌برد. "آم، درسته...اسم من تهیونگه. امشب من قراره سفارش تون رو بگیرم. چی دوست دارید سفارش بدید؟" فاک. Couple: KookV Genre: Romance, daily life, smut Translator: Asal Author: Es_and_Em