اون دیوونه بود پس توی لحظه ی اول شناختش.. خیلی عمیق تر از یه شناختن عادی. اون میتونست باهاش بمیره در حالی که تفنگ دست خودشه! درسته اون یه روانشناس بود! و آدم مقابلش... یه نویسنده ی روانپریشِ رمان های ترسناک تخیلی. ولی وقتی یکی از پرونده ها جامه ی واقعیت پوشید و اونها رو تهدید کرد ورق ها برگشتن.. جوری که این دفعه نه مقابل هم که کنار همدیگه بازی کنن! ♤نویسنده ها: zolfax . light ♧کاپل: کوکوی، یونمین ♧ژانر: اسمات جنایی درام رومنس ♧روز های آپ: یکشنبه، چهارشنبه (اگه _به شرطی _که پایان پارت گفته میشه برسه زودتر هم قسمت جدید گذاشته میشه^^)