Hot but cute | vkook
  • MGA BUMASA 3,837
  • Mga Boto 524
  • Mga Parte 11
  • MGA BUMASA 3,837
  • Mga Boto 524
  • Mga Parte 11
Kumpleto, Unang na-publish Sep 21, 2021
Mature
vkook fic
_شاهرگت نفسمه ، ترقوت جونمه

_خودم چیم پس

_تو تموم منی ، اگه نباشی نقطه پایانمی اگه باشی نقطه شروعم
____________________

ژانر : #ویکوک #دراماتیک #فان
دو پسر یا شایدم دو برادر و عشق و درد اما پایانش باید خوب باشه ، مگه نه؟!

_______

محارم نیست ...
All Rights Reserved
Sign up to add Hot but cute | vkook to your library and receive updates
o
Mga Alituntunin ng Nilalaman
Magugustuhan mo rin ang
Sarang  ni Maed_mahyas
18 Parte Ongoing
کیم تهیونگ امگایی که گناه نحس بودن رو گردن گرفت و به خاطر خانواده اش همه چیز رو رها کرد، با حال بد مستقیم به قلب قلمرو چوسان میرفت. برادرش رو کفن پوش کرده بودن و تهیونگ تا با چشم های خودش اعدام شدن دست های آغشته به خون همزادش رو نمی دید نمی تونست راحت بخوابه و یا حتی با خیال راحت بمیره. گرد و غبار راه خاکی چوسان روی جسم و روح تهیونگ پوشوند و نفهمید چطور به عنوان ملکه ی جدید کنار پادشاه جئون روی تخت نشست. جونگکوک پادشاه قلمرو چوسان و تنها کسی که تونست قلب تهیونگ رو تصرف کنه همقدم ملکه ی جدیدش میشه و شمشیر عدالت روی گردن همه سایه میندازه؛ ولی چه کسی واقعیت رو می دونست؟ کیم تهیونگ ملکه ی قصر یا جئون جونگکوک پادشاه برحق چوسان؟ چه کسی بوی خون میده؟ عاشقی که کنارش عطر نارنج رو نفس می کشه یا دشمنی که برای برملا کردن راز کیم تهیونگ شمشیر کشیده؟ ───────────── عاشقم شدی بوسیدی و من رها شدم... یه طرد شده ی بی گناه... فراموشت کردم تا از جای زخمی که روی قلبم بود گلی از نفرت جوونه نزنه ولی تقدیر... تقدیر دست های به هم بسته مون رو رها نمی کرد. غرق شدم و تو پا به پای من سقوط کردی
𝐆𝐚𝐩𝐤𝐫𝐚𝐬 𝐈𝐬𝐥𝐚𝐧𝐝  ni Rozhanpix
34 Mga Parte Kumpleto
جونگکوک و تهیونگ زندگی ایده آلی دارند اما بعد از مدتی جونگکوک متوجه تغییر رفتار دوستاش و مخصوصا تهیونگ میشه ..... قسمتی از داستان : تهیونگ : وقتی یادت بیاد که باید چیکار کنی هم خودت راحت میشی هم من . حالا کَلَت رو خم کن و بین پاهام بزار . بعد از اینکه جونگکوک اینکارو کرد ، پاش رو بالا آورد و پشت سر جونگکوک نگه داشت . تهیونگ : میبینم خودت رو ؟ میبینی کجا هستی ؟ من اون بالام و تو اون پایینی جایی که به تو تعلق داره . می‌دونی اگه من صاحبت نبودم چه بلایی سرت میومد ؟ به جای این که ازم تشکر کنی که دارم باهات مثل انسان رفتار میکنم این جوابته . میخوای حتما بهت قلاده ببندم و به یک جا آویزونش کنم تا حَدت رو یادت نره ؟ میخوای از این به بعد اون روی منو ببینی ؟ امشب رو پایین میخوابی تا شاید فردا بهت لطف کنم . جونگکوک تمام مدت توی سکوت به حرفاش گوش میداد . همه ی مدت ازش دفاع کرده بود ، حرف های جیمین رو باور نکرده بود ، گذاشته بود ازش سواستفاده شه . پس چرا از وقتی جیمین اومده این رفتار ها شروع شده ؟ یا چون تازه داره دقت می‌کنه می‌فهمه ؟ . جونگکوک باید همه چیز رو میفهمید نمیتونست اینجوری زندگی کنه . کاپل اصلی :ویکوک سویچ کاپل های فرعی :نامجین،سپ،یونمین ژانر : روانشناختی،انگست،درام،اسمات🔞🔞 🥇#psychologcal 🥇#روانشناختی
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ ni meral_writ
34 Mga Parte Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓴𝓸𝓸𝓴 𝓿𝓮𝓻) ni Elin_0005
7 Parte Ongoing
ᴍᴀɪɴ ᴄᴀᴜᴘʟᴇ : ᴠKᴏᴏᴋ, Sᴏᴘᴇ ɢᴇɴʀᴇ : ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ , Sᴍᴜᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ғʟᴜғғ , ᴄᴏᴍᴇᴅʏ * سپ دیرتر وارد داستان میشه(P-3) ولی همونقدر اصلی و مهمه:) ژانر: امگاورس،پلیسی، کمدی، فلاف، اسمات، انگست Intro: *******V‌‌K خب... ما دوست بودیم؛ حداقل وقتایی که از شدت هورنی بودن تو صورت هم ناله نمی‌کردیم دوست بودیم. ولی اوضاع از جایی عجیب شد که درست قبل از مهم ترین ماموریت زندگیم... جواب آزمایشم مثبت شد. و الآن... ما دوتا دوست بودیم که شاید حداکثر تا هشت ماه و دو هفته دیگه صاحب یه کوچولوی یهویی میشیم. Intro ******SP شاید اولین بار که خندتو دیدم اتفاق افتاد؟! فلسفه‌اشو نمیدونم... آخه کدوم احمقی واسه احساساتش فلسفه میبافه... ولی میدونم بعد از اون بود که به خودم اومدم، دیدم چیزی ازم باقی نمونده... هرچی بود فقط و فقط "تو" بودی تو و خنده هات.. شیطنتات.. قانون شکنیات.. ‌ بعداً ولی جفتمون عوض شدیم، اما همچنان با تمام وجودم اصرار داشتم پیشم باشی! تو و اخمات.. بی اهمیت بودنات نسبت به من و دختر کوچولومون.. گوشه گیریات و کارایی که تمام عمر ازشون فرار میکردی ولی دست سرنوشت مجبورت کرد انجامشون بدی؛ حالا بهم بگو عزیزم!! چطوری منیکه ازم چیزی باقی نمونده و فقط تو درون وجودم جریان داری... باید با این توی جدید بسازه؟!
Magugustuhan mo rin ang
Slide 1 of 10
Sarang  cover
𝐆𝐚𝐩𝐤𝐫𝐚𝐬 𝐈𝐬𝐥𝐚𝐧𝐝  cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
𝐀𝐥𝐨𝐫𝐚 cover
Baby Rabbit (Vkook) cover
𝖶︎𝗂𝗅︎𝖽 𝗏︎𝗂𝗈𝗅︎𝖾𝗍 | 𝐕𝐊 cover
Lost |kookv| cover
Him ~|| VKook AU [ ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ ]  cover
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓴𝓸𝓸𝓴 𝓿𝓮𝓻) cover
Slave of money cover

Sarang

18 Parte Ongoing

کیم تهیونگ امگایی که گناه نحس بودن رو گردن گرفت و به خاطر خانواده اش همه چیز رو رها کرد، با حال بد مستقیم به قلب قلمرو چوسان میرفت. برادرش رو کفن پوش کرده بودن و تهیونگ تا با چشم های خودش اعدام شدن دست های آغشته به خون همزادش رو نمی دید نمی تونست راحت بخوابه و یا حتی با خیال راحت بمیره. گرد و غبار راه خاکی چوسان روی جسم و روح تهیونگ پوشوند و نفهمید چطور به عنوان ملکه ی جدید کنار پادشاه جئون روی تخت نشست. جونگکوک پادشاه قلمرو چوسان و تنها کسی که تونست قلب تهیونگ رو تصرف کنه همقدم ملکه ی جدیدش میشه و شمشیر عدالت روی گردن همه سایه میندازه؛ ولی چه کسی واقعیت رو می دونست؟ کیم تهیونگ ملکه ی قصر یا جئون جونگکوک پادشاه برحق چوسان؟ چه کسی بوی خون میده؟ عاشقی که کنارش عطر نارنج رو نفس می کشه یا دشمنی که برای برملا کردن راز کیم تهیونگ شمشیر کشیده؟ ───────────── عاشقم شدی بوسیدی و من رها شدم... یه طرد شده ی بی گناه... فراموشت کردم تا از جای زخمی که روی قلبم بود گلی از نفرت جوونه نزنه ولی تقدیر... تقدیر دست های به هم بسته مون رو رها نمی کرد. غرق شدم و تو پا به پای من سقوط کردی