🔺️برمودا
  • Reads 43,095
  • Votes 9,012
  • Parts 51
  • Reads 43,095
  • Votes 9,012
  • Parts 51
Complete, First published Sep 22, 2021
Mature
ورس
تفاوت  سنی ۸ سال

الان چهار سال از بهم خوردن نامزدی دو پسر خاله می گذره ...یکیشون که جان باشه زندگی عاشقانه ایی رو از سر گرفته و اون یکی که ییبو باشه به اتهام خیانت روز و شب به فکر خلاص شدن از زندگیه
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add 🔺️برمودا to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine777
14 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ــــــــــــــــ -ما اینجا گیر افتادیم... تنها راه نجاتمون اینکه باهم هماهنگ بشیم و از دعوا دست برداریم. -همش تقصیر توِ عوضیه.. گند زدی به زندگیم ـــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اینجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــ -هنوزم میخوای طلاق بگیری؟! name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
You may also like
Slide 1 of 10
I believe you(من باورت دارم) cover
🥀Black  Rose 🥀 cover
[ Outcast Devil ]  cover
 Nonesense cover
𝐂𝐇𝐀𝐑𝐌𝐄𝐑 | 𝐊𝐕 | 𝖥𝗎𝗅𝗅 cover
انتهای تاریکی cover
The Blackness That Gave You To Me(Zsww) cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
Kaisoo Oneshot cover
~Infinity  cover

I believe you(من باورت دارم)

26 parts Complete

در حالی که اون حلقه ی روی سینه اش رو توی مشتش گرفته بود و به قلبش فشار میداد روی زمین زانو زد و با بغضی به سختی کوهستان و به بزرگی اقیانوس فریاد زد : " تو هشتصد سال منتظر من موندی سان لانگ ، ببین حالا منم هشتصد سال منتظرت موندم ، پس تو چرا برنمیگردی پیشم؟ حتی اگه قرار بود بابت اون سال های انتظارت تنیهم بکنی فکر میکنم تا الان به اندازه ی کافی تنبیه شدم. پس چرا برنمیگردی؟ اخه چرا؟" شیه لیان راست میگفت.اون حالا به اندازه ی هواچنگ منتظر مونده بود و انتظار کشیده بود.درست هشتصد سال تمام . اما هواچنگ هنوزم برنگشت...