تلاش چین برای ساخت «راه ابریشم نوین» و گسترش روابط بازرگانی با کشورهای آفریقا، خاورمیانه بویژه عربستان، امارات، اسراییل و اکنون ایران و سرمایه گذاریهای نسبتاً گسترده در این کشورها... سردرگمی زیادی در میان گرایشات «چپ»، فارغ از مواضع آنها نسبت به جمهوری اسلامی، ایجاد کرده است. در این ارتباط، دیدگاههای طیف «چینستایان»[۱] در گذشته مورد نقد و بررسی قرارگرفت که واکنشهای مشابهی را از «چپ» و «راست» بدنبال داشت. در این میان، برخی بدون صراحت در موضعگیری، با اتکا به ترجمه نوشتارهای نویسندگان خارجی، بویژه روسی، رویهمرفته مواضعی مبهم و التقاطی پیرامون «راه ابریشم نوین» و «سند همکاریهای همه جانبه راهبردی ایران و چین» و دیگر روندهای سیاسی جهان تبلیغ میکنند که دست کم به کژروی در تحلیل وسیاستگذاری دامن میزند. پیش از پرداختن به جوانب اصلی چنین موضعگیریهایی، بازخوانی برخی مفاهیم اساسی اقتصاد سیتسی سرمایهداری از کتاب زندهیاد جوانشیر جهت روشن نمودن زمینه عینی برنامه «راه ابریشم نوین» و یا دقیقتر «یک کمربند یک جاده» و همچنین انگیزههای اصلی دولتهای ایران در امضای سند «همکاریهای همه جانبه راهبردی»، ضروریست.