Gone Away (hyunin).
wendygreenplace
  • مقروء 2,398
  • صوت 468
  • أجزاء 6
  • مقروء 2,398
  • صوت 468
  • أجزاء 6
wendygreenplace
إكمال، تم نشرها في سبتـ ٣٠, ٢٠٢١
hyuninhyunjininjeonginsadendstraykids
شاید یه روزی کنارم نباشی، اما از اینکه بخش مهمی از زندگیم بودی خوشحالم و ازت ممنونم.

~ romance, angst, mini fic
جميع الحقوق محفوظة
hyuninhyunjininjeonginsadendstraykids
الفهرس

6 فصول

قم بالتسجيل كي تُضيف Gone Away (hyunin). إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
#27sadend
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
𝘁𝗵𝗶𝗿𝗱 𝗼𝗳 𝗗𝗲𝗰𝗲𝗺𝗯𝗲𝗿 بقلم HYUNLIXDEJAVU
25 جزء undefined أجزاء مستمرة
• سوم دسامبر بعضی کارهات باعث می شدند من بیشتر از قبل بهت فکر کنم، یا شاید بهتره بگم "بعضی کار هات باعث می شدند، من تورو بیشتر از یک دوست ببینم!" . • این داستان به صورت نامه است. • پارت های داستان کوتاهه. ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ʜʏᴜɴʟɪx - sᴇᴄʀᴇᴛ ɢᴇɴʀᴇ: ʟᴇᴛᴛᴇʀ, ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴅᴀɪʟʏ ʟɪғᴇ
Flight Night بقلم mlilino
22 جزء undefined أجزاء إكمال
قضیه از اون‌جا شروع شد که چان شب رو توی اتاق دیگه‌ای موند... !!! اسمات خالص کاپل‌ها: چان‌مین‌سونگ، چانگ‌جین ژانر: زندگی روزمره، اسمات
KOMOREBI | Minsung بقلم TheDevil_BehindYou
27 جزء undefined أجزاء إكمال
اون مرد لعنتی اعصابشو بهم میریخت. راحت توی اتاق و روی تختش دراز کشیده بود و بهش دستور کیک قهوه هم میداد؟! اون حجم از اعتماد به نفسی که داشت، یه سوراخ بزرگ وسط شکمش بود و نگاه توی چشمهاش جوری بود که انگار توی چند ثانیه میتونست تمام هستی رو نابود کنه. -بدون ژانر- Minsung |
Hidden Curtains بقلم PonHoo
14 جزء undefined أجزاء مستمرة
_"لی‌فلیکس، از کی توجهت از روم کنار رفت؟ از کی دیگه نگاه‌هات بهم عاشقانه نبود؟ از کی انقدر فاصله بین قلب‌هامون افتاد‌؟ نمی‌دونم. حتی یادم نیست از کی شروع شد. اصلا سر چی شروع شد؟ من که همه‌ی حرف‌هام رو صد بار توی مغزم بالا و پایین می‌کردم تا به اشتباه ناراحتت نکنم. پس چیشد؟ یادمه قرار بود هیچ وقت دست‌های همدیگه رو رها نکنیم. مدتیه دست‌هام از نبودنت سرد شدن. کبود شدن. دیگه حس ندارن. لطفا برگرد. بزار برای آخرین بار بوی داشتنت رو استشمام کنم." _reallife _hyunlix _minsung
𝐒𝐢𝐱𝐭𝐲 𝐃𝐚𝐲𝐬 | 𝐌𝐢𝐧𝐬𝐮𝐧𝐠 بقلم RoziDabiri
13 جزء undefined أجزاء مستمرة
شصت روز خلاصه: با برخورد نور به صورت گچی شده و به خواب رفته اش آروم لای چشمانش رو باز کرد. دستش رو جلوی صورتش آورد و سرش رو از روی میز کارش بلند کرد و به اطرافش نگاه کرد. با دیدن اینکه دوباره توی کارگاهش خوابش برده و به خونه نرفته پوفی کشید، کش و قوصی به بدنش داد و از جاش بلند شد. به مجسمه نیمه کاره روبه روش که یک چهره بود خیره شد. _تو یه چیزی کم داری...کی قراره کامل و بی نقص بشی؟! ژانر:عاشقانه، مدرسه ای، اسمات، ملودرام کاپل اصلی: مینسونگ چنل تلگرام برای دانلود پی دی اف فیکشن هایی که نوشتم 👇🏼 آیدی چنل تلگرام: MyStory_RD آیدی پیج اینستا: YourVoiceSKZ
Your Voice | Minsung بقلم RoziDabiri
33 جزء undefined أجزاء إكمال
" صدای تو " ( پایان یافته ) دو سال بود کسی صدای هان رو نشنیده بود. درست بعد از اتفاق تلخی که توی دریا افتاد. یعنی کسی میتونست هان رو نجات بده؟ کاری کنه که دوباره مثل قبل با صدای بلند بخنده؟ کسی میتونست حس زندگی رو به خونه هان برگردونه؟ یا بهتره بگم... کسی منتظر شنیدن صدای هان بود؟! 𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 ژانر: عاشقانه، مدرسه ای، رومنس، ملودرام، اسمات کاپل: مینسونگ، هیونلیکس امیدوارم از داستان لذت ببرید ◕◡◕ MinsungW2
When He Was There. بقلم youcancallmeSUN
7 جزء undefined أجزاء مستمرة
فلیکس برای گذروندن تعطیلات تابستونی در خونه‌ی خاله‌اش به روستای مادریش، گرین هیلز می‌ره. مکانی که به گفته‌ی دیگران همیشه غرق در آرامش و سکوته. کمی از رسیدنش به گرین هیلز نمی‌گذره که می‌فهمه این روستا اونقدر که به‌نظر میاد آروم نیست. یک راز از زمانی که اون آدم اینجا بود کم‌کم همه رو به نابودی می‌کشونه، آتیش خشمی که روستا رو تو خودش غرق می‌کنه... و فلیکس که دوباره اون آدم رو به اینجا بر می‌گردونه!
Dragon rider(Complete) بقلم skz_0000
18 جزء undefined أجزاء إكمال
couples:minsung,chanmin Betrayal? I will kiss you in front of whoever you think wants me!
𝑪𝑹𝒀𝑩𝑨𝑩𝒀 | Editing بقلم UcallmeSuki
18 جزء undefined أجزاء مستمرة
همه چی از یه خواب شروع شد ، یه رویا. رویایی که بعد از گذشت یک سال هنوزم میبینمش. یعنی داستان من هم اینطوری تموم میشه؟
Strawberry farm||Kookv بقلم S_TAEHKOOK
27 جزء undefined أجزاء مستمرة
Strawberry farm🍓 مزرعه توت فرنگی اگه خودت قبول کنی با شخصی که علاقه ای بهش نداری ازدواج کنی...اجباری محصوب میشه؟ تهیونگ پسر کشاورزی که توی مزرعه توت فرنگی کار میکنه و یک روز صبح یه مرد عجیب و غریب میاد و تمامی زمین های توی روستاشون و میخره! رئیس شرکت J جئون جونگکوک توی مزرعه اش چیکار میکرد؟ چی میشه اگه متوجه بشه اون مرد جفتشه؟ ••• _اگه با من جفت بشی مادر و پدرت و پیش بهترین متخصص ها میبرم و یه خونه خوب براشون توی سئول پیدا میکنم!تازه میتونم بازنشسته اشون هم بکنم جوری که پول بیشتری بهشون داده بشه!تمام پول زمین هم بهشون میدم... +اما ما هم دیگه و نمیشناسیم... _بهش به چشم یک قرارداد نگاه کن! +سودش برای تو چیه؟ _من نمیخوام به اجبار با کسی جفت بشم...حالا که جفت خودم و پیدا کردم خانواده ام اینو درک میکنن!کافیه جلوشون تظاهر کنیم که باهم خوب و خوشحالیم همین! _قبوله؟ ••• Couple:Kookv Genre:Omegavers-Romance-Smut-Mpreg Status:~ By: S_TAEHKOOK
قد تعجبك أيضاً