_میدونی پوچی یعنی چی؟ سرشو خم کرد و در حالی که روی پاهای لاغر پسر روبروش دراز میکشید گفت: _تو بهم بگو پسر موبلند درحالی که انقد بی حس بود که متوجه جا گرفتن سر چان روی پاهاش نشد، به حرف اومد: _پوچی یعنی یه چیزی فراتر از سیاهی. اون لحظه که حس کنی حتی حوصله کشتن خودتم نداری، جلوی ورودی پوچی ایستادی... حسش واقعا تکه... جوری که احساس معلق بودن توی یه فضای بینهایتو داری، حتی از دم و بازدم نفستم خستهای و گوشات از شدت سکوت زیاد سوت میکشن، زیادی غیرقابل توصیفه... ____________________________________ •'𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒋𝒊𝒏'• •'𝒈𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒂𝒏𝒈𝒔 𝒕, 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆,𝒔𝒎𝒖𝒕'•All Rights Reserved
1 part