𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: 𝙷𝚘𝚛𝚛𝚘𝚛, 𝙰𝚗𝚐𝚜𝚝, 𝚂𝚖𝚞𝚝 𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮: 𝚜𝚎𝚔𝚊𝚒 𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻: 𝚣𝚘𝚢𝚊 𝓔𝓭𝓲𝓽𝓸𝓻 𝓪𝓷𝓭 𝓬𝓸𝓿𝓮𝓻 𝓭𝓮𝓼𝓲𝓰𝓷𝓮𝓻: 𝙷𝚊𝚗𝚗𝚊𝚑 خلاصه: ◖تصویری درون آیینه با لبخند گفت "یعنی باید واقعیت رو بهتون بگم؟" ◖بعد از اینکه یه ضربهی روحی باعث شد همهی خاطرات بچگیش رو فراموش کنه، جونگین درگیر توهمات و کابوس های وحشتناک شده. یک روز که دنبال خونه میگشت، یه توهم اونو به مرد جذابی میرسونه... شاید اون دیدار شروع همچی باشه... بعد اون دیدار، اتفاقاتی میوفته و دوباره کابوس ها و توهمات جونگین شروع میشن... دست های خونی جدا شده از بدن که دست مالیش میکنن! جونگین میتونه رازی رو که فراموش کرده به یاد بیاره؟ یا... شاید بهتره بعضی رازها همیشه ناگفته بمونن؟... ❖این فیک نوشته شده از روی مانهوایی به همین نام است!All Rights Reserved