توی زندگی هر کسی دو تا وجه وجود داره:
1:وجه خوب
2:وجه بد
همه همیشه دوست دارن زندگیشون بر پایه وجه اولی پیش بره.خب کی دوست نداره خوب و خوش زندگی کنه؟
ولی یه چیزی توی این دنیا هست که ممکنه تمام کاخ آرزو هایی که بنا کرده بودی رو به یکباره با یه زلزله با خاک یکسان کنه.همیشه همه چیز اونطوری که دوست داری پیش نمی ره و این یه قانون تو دنیاست.
و این "سرنوشت" که این بلا رو سرت میاره.
گاه ممکنه اونقدر باهات لجش بگیره یا از بازی باهات خوشش بیاد که توی ۱۶ سالگیت همه چیزتو ازت بگیره...به طرز دردناک و وحشتناکی خانوادت رو توی چند لحظه ازت بگیره...بعد بفرستت پیش کسائی که حتی تو رو در حد حیوون قبول ندارن و فقط به خودشون قبولوندن تا از تو مراقبت کنن.
و اینجاست که داستان این دختر به وجود میاد.
داستان...
ترس..
تنهایی..
بی ارزشی..
ظلم..
بی عدالتی..
عصبانیت..
افسردگی..
تنفر..
و در آخر..
شیرین ترینش..
.
"انتقام"
البته همیشه موانعی سر راهت هست که باید برشون داری...مثل "عشق"...
یه دفعه میاد و دامن گیرت میشه و تو دام یه نفر میوفتی که خودت نمی خواستی اینطوری بشه.
وقتی با سختی بزرگ شده باشی...شاید بتونی مقابلش بایستی..نه؟
هدفت مهم تره.
...
Name:Dark Memories
Ganer:mystery,romance,little action
Wr by:Mijung
تهیونگ، امگاییه که تو یه خانواده ی متعصب به دنیا اومده
یه روز که داره از مدرسه بر میگرده مزاحمتی براش ایجاد میشه و بعد از اون به خاطر حرفایی که پشتش میزنن به انتخاب خانوادش با سوجون آلفایی از یک خانواده ی اصیل ازدواج میکنه ولی بعد از چند سال به خاطر بچه دار نشدنش از سوجون جدا میشه و برای گذران زندگیش توی یک مهدکودک مشغول به کار میشه که اونجا با داییه یکی از بچه ها آشنا میشه....
جونگکوک آلفا و دکتر موفقی که عاشق میتشه ولی به خاطر مریضیه قلبی میتش در عذابه
با من همراه باشین تا با هم داستان زندگی تهیونگ و جونگکوک رو مرور کنیم....
کاپل:کوکوی
ژانر:امگاورس، روز مره، رمنس، فلاف،امپرگ، انگست و اسمات
روز های آپ:جمعه