_ تو حاضری تا آخرین دور چرخش این گوی برفی با ملودی تاریک و یکنواخت ساز چشم های من برقصی جونگکوک؟ تو هم دوست داری مثل اون فرشته بخشی از نمایش سرد و تیره ی سرنوشت این نوازنده ی بی هویت باشی؟ جونگکوک حلقه ی انگشت هاشون رو محکم تر کرد و بعد از این که روی انگشت های جیمین رو به نرمی بوسید، چشم هاش رو بست و با لحن شیرینی زمزمه کرد: " تحمل سرمای این گوی برفی و رقصیدن روی این زمین یخ زده و لغزنده برای این فرشته، اعتیاد آور ترین عادت دنیاست تا وقتی که ملودی تاریک و یکنواخت ساز چشم های این نوازنده ی بی هویت به نمایش بی مخاطبش هویت میبخشه. نقش آفرینی توی نمایش سرد و تیره ی سرنوشت تو درخشان ترین افتخار زندگی جئون جونگکوکه، پارک جیمین." 𝐛𝐲 𝐔𝐩𝐬𝐞𝐭