After we fell (Taekook AU)
  • Reads 86,983
  • Votes 13,277
  • Parts 26
  • Reads 86,983
  • Votes 13,277
  • Parts 26
Ongoing, First published Oct 15, 2021
Mature
من به یاد نمیاوردم قبل از دیدنت دقیقا کی بودم ، سرگرمی هام چی بود و چه چیزهایی قلبم  رو به تپش مینداختن ولی بعد از اینکه عاشقت شدم فهمیدم تمام زندگیم  رو به تو گره زده بودم، خواب شب و غذا خوردن و نفس کشیدنم رو باهات هماهنگ کرده بودم و تغییرات همیشه وحشت زده‌م میکردن ، اگر منو به یاد میاری ،باید بهت بگم تو تغییرم دادی ....


*فصل دو بیفور*
All Rights Reserved
Sign up to add After we fell (Taekook AU) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵛᵉʳ by yelital
55 parts Complete Mature
𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه می‌داشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر می‌شدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند ببنده... پیوندی که نمی‌دونست سرنوشتش رو‌ چطور تغییر خواهد داد! ___________________________________________________ - از من می‌خوای که رازت رو نگه‌ دارم؟ باشه، من ماهیت اصلیت رو به کسی لو نمی‌دم‌. - باید... باید بهم تضمین بدی! - پس بیا یه قرار داد ببندیم. - قرارداد؟ چی به من می‌رسه؟ - اینکه تا نود و نه روز رازت رو نگه می‌دارم؟ - در عوض ازم چی می‌خوای؟ - خودتو، خودتو بهم بده دالیا! ___________________________________________________ - گلی ظریف مثل تو، نباید به تنهایی توی سرزمین مردگان قدم بذاره، نمی‌ترسی که با یک اشاره، پژمرده‌ت کنم؟
SERIAL KILLER by VicGodtor
28 parts Ongoing Mature
کوک و جیمین بهترین دوست های هم هستن و یک روز باهم به گالری جین، برادر جیمین میرن و توی نمایشگاه می‌چرخن. جیمین داره با برادرش حرف میزنه و حواسش پیش کوک نیست. موقع خداحافظی از برادرش و خارج شدن از نمایشگاه متوجه میشه کوک پشت سرش نمیاد برمیگرده میبینه به یک تابلو خیره شده. میره پیشش با خودش به بیرون میکشه اون رو ولی لحظه ی آخر کوک برمیگرده تا دوباره به تابلو نگاه کنه میبینه تابلویی دیگه اونجا نیست. _____________________ به کمک نوری که از فضای داخل سالن میومد تونست تابلو رو کمی ببینن برخلاف تابلوهای دیگه که تصویر انواع گل ها و ابادی های کوچیک رو نشون میداد، این تابلو مردی رو نشون میداد که مستقیم بهش ذل زده بود. مرد... این همون مردی بود که شب پیش توی خواب دیده بود. نه امکان نداشت الان هم خواب بود؟ دستی به تابلوی روی دیوار کشید و اروم زیر لب زمزمه کرد «تو کی هستی؟» همون لحظه صدای مرد توی سرش اکو شد «من محافظ روح توام» روز های آپ: پنجشنبه ها Fic cover:shaima_a
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
You may also like
Slide 1 of 10
Bella Ciao || KookV cover
The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full) cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵛᵉʳ cover
SERIAL KILLER cover
Amor cover
Deadlock [KookV] cover
Shine in the dark cover
Chains Of Duty cover
Ellipsism cover

Bella Ciao || KookV

24 parts Ongoing Mature

[ خداحافظ زیبا! ] ژانر : رمنس/ مافیایی / اکشن / معمایی / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ ... روز آپ : یکشنبه‌ها - برای من برقص زیبای وحشی. اون غریبه‌ی عجیب با چشم های کشیده و اژدها‌ مانندش همراه بادیگارد هاش عادت داشت هر هفته ساعت هفت به آمفی تئاتر لا فنیچه در ونیز بره و نگاهش رو به بالرین روی صحنه بده. رفتارش باعث کنجکاوی جونگکوک،‌ ستاره‌ی اجرا ها میشه. واقعا نمیخواست بفهمه مرد غریبه کیه ولی ناخواسته خودش رو درگیر زندگی یکی از مهره های اصلی ریاست یک باند مافیا پیدا کرده بود و حالا اسم مرد به روی تک تک سلول هاش حک شده بود؛ کیم تهیونگ! - من بیدار شدم و دیدم دشمن دورم رو فرا گرفته، باید فریاد میکشیدم خداحافظ ای زیبا ولی تو تنها لبخندی زدی و با سلام هات خفه‌م کردی. [ آپلود فایل در چنل تلگرامی @army_area ]