murmurous
  • Reads 196
  • Votes 24
  • Parts 14
  • Reads 196
  • Votes 24
  • Parts 14
Ongoing, First published Oct 21, 2021
کلیتی از جزء‌ها:
قدم‌های من برای رفتن کند و خودم برای ایستادن، بیش از چیزی که باید ضعیفم.
من برای شروع و ادامه دادن بیش از چیزی که باید خسته و برای اتمام بیش‌ از چیزی که باید ترسوام.
من برای داشتن چیزهای بزرگ برای امید زیادی کم، و برای داشتن چیزهای کوچک کمی خالی‌ام.
پس چند چیز رو بهم گره می‌زنم، تا کنار درخت تنهایی که مثل من فقط می‌بینه و می‌شنوه فقط بشنوم و نفس بکشم.
All Rights Reserved
Sign up to add murmurous to your library and receive updates
or
#169داستان
Content Guidelines
You may also like
༒𝐌𝐘 𝐏𝐀𝐈𝐑 𝐈𝐒 𝐀 𝐅𝐀𝐈𝐑𝐘༒ by YukiS_08
10 parts Ongoing
رودخانه ای آرام که دو سرزمین و از هم جدا کرده و به عبارت دیگر مرز بین دو سر زمین است. سرزمین پری ها و سرزمین هایبرید ها این سرزمین ها در گذشته های دور سر مشکلاتی با هم دشمن شدن و صلح و آرامش ازشون گرفته شد تا 20 سال پیش،وقتی جانشین دو سرزمین بر تخت پادشاهی نشستند اولین کاری که کردن صلح بود، در صورتی که هیچکدوم به خاک اون یکی تجاوز نکنه و این قانون تا امروزه ادامه داشته و هیچکس از اون طرف رودخانه خبر نداره،ولی... چه اتفاقی رخ میدهد اگر دو ‌شاهزاده ی شیطون دو سرزمین با بیخبری از این دستورات سرپیچی کنند فقط برای رسیدن به منبع آن بوی خوشایند و زمانی که دارند با کنجکاوی لب رودخانه به دنبال آن بو میگردند یکدیگر را ملاقات کنند.. یکی از آنها با سیمایی خیره کننده و بال هایی به زیباییه الماس و موهایی به رنگ نقره ای که یکی از زیبا ترین و کم یاب ترین نوع پری در سرزمین پری هاست. دیگری... به شکل حیوان درونش،گرگی با جثه ی بزرگ، خیره کننده، با ابهت و نیرومند،دارای خز هایی به رنگ سیاهیه شب که به زیبایی در نسیم کنار رودخانه به رقص در می‌آیند،و البته چشم هایی مسحور کننده به رنگ یخ که هرفردی آن را از نزدیک ببیند متوجه خاص بودن اون گرگ میشود.🧚🏼‍♂️✨️
You may also like
Slide 1 of 10
��🔞PEARL BOY... ♡🔞 cover
༒𝐌𝐘 𝐏𝐀𝐈𝐑 𝐈𝐒 𝐀 𝐅𝐀𝐈𝐑𝐘༒ cover
Lips on your skin|Kookv cover
عَلى غَفلة VK√ مكتملَة ° cover
《Indemnity》 cover
Let go of the past cover
𝐓𝐡𝐞 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐏𝐫𝐢𝐧𝐜𝐞 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ ✔ cover
Yul Choice  cover
.𝐒𝐭𝐫𝐚𝐰𝐛𝐞𝐫𝐫𝐲. cover
دکترای منطق شناسی cover

🔞PEARL BOY... ♡🔞

72 parts Ongoing

[در حال اپ] پسر مرواریدی... ♡ دوشیک یه پسر بی خانمان که آه در بساط نداره، میره یه رستوران و سیع میکنه بدول پول دادن غذا بخوره و بزنه به چاک، ولی جوها که از کار کنای همون رستورانه جلوشو میگیره و همینجوری که دارن بحث میکنن سرو کله ی عده مرد دم در رستوران پیدا میشه جوها به دوشیک میگه نمیخواد پول غذارو بده و فقط زودتر از اونجا بره دوشیکم میره ولی همون موقع یکی از دوستاش که بهش پول بدهکار بوده اون پول رو میزنه به حساب دوشیک، اینم عذاب وجدان میگیره و برمیگرده تا پول غذاشو بده و چیزیو میبینه که نباید...