Hater
  • Reads 12,292
  • Votes 1,353
  • Parts 19
  • Reads 12,292
  • Votes 1,353
  • Parts 19
Ongoing, First published Oct 28, 2021
با عصبانیت بلند شد و درحالی که منیجرش و بادیگاردش گرفته بودنش فریاد کشید:
- میکشمت دختره‌ی فضول وحشی.
نیشخندی زدم و درحالی که انگشت وسط دوست داشتنیم رو نشونش میدادم گفتم:
- فاک یو سِکیا.
دستم محکم کشیده شده و منیجرم با تعجب و ترس فریاد کشید:
- چند ساعت پیشت نبودم، این چه گندیه که بالا اوردی؟
دستم رو از توی دست‌هاش بیرون کشیدم و درحالی که تلو تلو میخوردم جیغ زدم:
- تقصیر من نیست اون عوضی...
ادامه‌ی حرفم با دستی که جلوی دهنم رو گرفت، قطع شد. جونگکوک با صدایی که از خشم زیاد بم شده بود آروم زمزمه کرد:
- جرعت داری از اون اتفاق حرف بزن، تا ببین چیکارت میکنم دختره‌ی وحشی!
نفس عمیقی کشیدم و با اون پایی که کفش داشت محکم روی پنجه‌ی پاش کوبیدم، آخی از درد گفت و من رو روی زمین پرت کرد.
write by: maya
All Rights Reserved
Sign up to add Hater to your library and receive updates
or
#1jirose
Content Guidelines
You may also like
Badboy,Badgirl{complete} by k_pop_fanfic
43 parts Complete
◉ نام فن فیک: #پسربد_دختربد ◉ ژانر:عاشقانه_دانشگاهی_اسمات • ◉ قسمتی از فیک: لیسا در حالی داد میزد از پشت سرم گفت:کی لذت برد؟این تو بودی که اینجا اومدی. برگشتم و ابروهامو بالا دادم و گفتم:پس تو چرا قبول کردی؟! در حالی که از جلوم رد میشد و در ماشینش که توی نزدیک ترین پارکینگ به در آسانسور پارک شده بود و باز کرد و با اشاره به پایین تنم با خنده دندون نمایی،چشمکی زد وگفت:چون اون موقع نمیدونستم انقدر کوچیکه! سوار شد و گاز داد و بیرون رفت،انقدر از حرفش حرصی و شوکه شده بودم که دهنم باز مونده بود، شروع به خندیدن کردم و فکم قفل کرده بود... اون دختره ی....چی گفت؟چشم هامو با اعصبانیت بستم و چنگی به موهام زدم...می‌کشمت دختره ی پرو! به سطل اشغالی که کنار ستون بزرگ داخل پارکینگ بود لگد محکمی زدم که صدای دادم بلند شد.... • | #badboy_badgirl🏨🧩| ◉ Couple: #lizkook #rosmin ◉ Writer: #sahr • ◉ کارکتر ها: #Bts - #Jungkook • #Jimin #Blackpink - #Lisa • #Rose #Gidle- #Miyeon #Astro - #Eunwoo #Sf9 - #Jaeyoon وضعیت:تمام شده.
All Of My Life🧚‍♂️[Full] by DaryaVkook
51 parts Complete
[کامل شده] کاپل: تهکوک [تهیونگ تاپ] ژانر: رومنس، فلاف، فانتزی، اِلف[پری بالدار]، اسمات، سوییت، هپی اند. جئون جونگکوک یه پسره که به شدت عاشق پری هاست و یه زندگی روزمره داره که به شدت ازش خسته شده و دنبال یکم هیجانه. خوشبختانه همه چیز با تهیونگی که با سن نامعلوم و یه راز خیلی بزرگ وارد دبیرستانش میشه تغییر میکنه و جونگکوک چیزهایی رو تجربه میکنه که حتی خوابشون رو هم نمیدیده! چی میشه اگه تهیونگ یه پری باشه که از عشق فراریه ولی قلبش برای جونگکوک بتپه؟ چی میشه اگه جونگکوک راز تهیونگ رو بفهمه و قول بده کنارش بمونه؟ ~~~~~~~~~~~~~ قسمتی از داستان: تهیونگ در گوشش آروم زمزمه کرد: -میدونی چرا نمیشه وسط بوسه نفس کشید؟ جونگکوک که کنجکاو شده بود، عقب کشید و به چشم های تیره اش خیره شد. با یه حالت بچه گونه گفت: +خب واسه اینه که راه تنفسمون بسته میشه. لبخند گرمی بخاطر لحن کیوتش زد و دستش‌ رو روی گونه ی جونگکوک کشید: -چون ارزش بوسه و نفس کشیدن یکیه... و بعد لبهاش رو روی لبهای خرگوشش گذاشت. ~~~~~~~~~~~~~~~~ +نمیخوای دست از بازی کردن با ضربان قلب من برداری؟ -وقتی قراره مال خودم باشه چرا باید دست بردارم؟ ~~~~~~~~~~~~~~~~ Writer: Darya🌊 Start: 1 Mordad 00 Finish: 24 Bahman 00
You may also like
Slide 1 of 10
Darken than light cover
Badboy,Badgirl{complete} cover
my bunny🐰 cover
All Of My Life🧚‍♂️[Full] cover
[𝒯𝒽𝑒 𝐸𝓂𝓅𝓇𝑒𝓈𝓈🥀] cover
خاندان کیم / Kim Family cover
BLACK SUIT || taennie || cover
mojito 𓏲 KV cover
My special omega cover
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover

Darken than light

26 parts Complete

منم انسان! تنها بازمانده آدم، یگانه یادگار خشم قابیل، سیمای خشک ابلیس، و آخرین رهرو خداوند، برای رسیدن به نهایتی که نه من و نه ما می شناسیمش. منم انسان! تنها یادگار ابلیس خداوند...