مجبور شدم بایستم و منتظر بمونم وقتی جین به سمتم اومد، لبخند مسخره ای به لب داشت: "تو باید کارآموز جدید هونجا باشی" گفت. اخم کردم و نفس عمیقی کشیدم تا عصبانی نشم: "اسم من هونجا نیست، هیونجیه." با خستگی زیاد گفتم هر بار اسمم رو اشتباه تلفظ میکرد. واقعا داشتم برای خودم متاسف میشدم. یهو خندید: "الان حتی اگه بخوامم نمی تونم اسم تو رو اشتباه به خاطر بیارم." او گفت و افزود: "تو خیلی سرگرم کننده ای." نام : No Story ژانر : موزیکال ، عاشقانه نویسنده : MajesticBlue13 شخصیت ها: سوهیون، سویون، جین ، جیمین خلاصه : داستان دو خواهر که رویای آیدل شدن در سر دارن و ... *این اثر با اجازه نویسنده اصلی به فارسی ترجمه شده