𝐒𝐎𝐌𝐄𝐎𝐍𝐄 𝐓𝐎 𝐋𝐎𝐕𝐄
  • Reads 1,574
  • Votes 286
  • Parts 4
  • Reads 1,574
  • Votes 286
  • Parts 4
Complete, First published Nov 01, 2021
𝐌𝐔𝐋𝐓𝐈𝐒𝐇𝐎𝐓 𝐅𝐈𝐂 : 𝐒𝐎𝐌𝐄𝐎𝐍𝐄 𝐓𝐎 𝐋𝐎𝐕𝐄 
𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄 : 𝐘𝐎𝐎𝐍𝐓𝐀𝐄
 𝐆𝐄𝐍𝐑𝐄 : 𝐑𝐎𝐌𝐀𝐍𝐂𝐄 - 𝐀𝐍𝐆𝐒𝐓



"داری ازم میخوای برم؟" 

"بخوام بری میری؟" 

"نمیخوام برم، من بدون تو نمیتونم" 

"یه بار تونستی پس بازم میتونی"
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐒𝐎𝐌𝐄𝐎𝐍𝐄 𝐓𝐎 𝐋𝐎𝐕𝐄 to your library and receive updates
or
#256jikook
Content Guidelines
You may also like
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK by thshsam
34 parts Ongoing
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."
You may also like
Slide 1 of 10
جنون عشق cover
 [ℭ𝔬𝔪𝔭𝔩𝔢𝔱𝔢𝔡] ༄𝓛𝓮𝓽 𝓘𝓽 𝓑𝓮 𝓨𝓸𝓾: 𝐏𝐇𝐈𝐋𝐀𝐔𝐓𝐈𝐀࿐ cover
Where is my child? cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️ cover
~ᎻႮᏀ ᎷᎬ~ || SOPE cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
Sugar Cubes || completed cover
Back Over Dose  cover
~𝚈𝙸𝙽☯︎𝚈𝙰𝙽𝙶~ cover

جنون عشق

39 parts Ongoing

کاپل اصلی :یونمین😍 کاپل فرعی:کوکوی، نامجین، جیمین پسری که با تروما ها ترس هاش زیر سایه اجبار به شیوه پدرش زندگی میکنه یونگی پسری که تبدیل به نزدیک ترین فرد به جیمین میشه ولی خیلی چیزا رو ازش پنهون کرده همه چی از وقتی شروع شد که پدر جیمین اونو میحبور به ازدواج میکنه ولی یونگی که دلشو به جیمین باخته اجازه میده این ازدواج سر بگیره؟ حقیقت هایی که این وسط برملا میشن احساساتی که قراره کشف بشن اخر داستان چی میشه؟ پارت گذاری هر شب...