فیکشــن: 🩸بـادیـگـارد های مـخـفـی🩸
کاپــل: کـایســو، کـریسـهـو، هـونهـان، چـانبــک
ژانـر: رمنــس ، اکشــن ، اسمــات ، رازآلــود
نویسنـده: مهتــا🌙
روز آپ: هر روز به صورت منظــم!
═════════════════════════
خــلاصــه:
چاقوی خونی رو بیرحمانه از شکم کای بیرون کشید همونطور که با نفرت به دشمنش خیره بود،دستاشو بالا آورد و یقه کای رو میون مشتاش اسیر کرد و توی صورت آسیب دیدش،فریاد کشید
_خونی که تو تنت جریان داره، هوایی که بخاطرِ اضافه بودنش، هدرِ بدن بی وجودت میشه و عشق افسانه ای مسحور کنندت،کیونگسو! همشونو ازت میگیرم..تک تکشونو! با درد،تقاص پس میدی! نابودت میکنم..از امروز،ثانیه به ثانیه عمرتو با ترس از من بگذرون! سایه سیاه تنم، همیشه پشتته! پشت تنِ لرزون از ترست یه طوفان خوابیده پس مواظب باش!
#Kaisoo
کریس:تو برگشتی؟
سوهو حتی نفهمید کی دستش کشیده شد و تو بغل فرمانده فرو رفت
کریس:با چشمام دیدم که روی دوش اون مرد غریبه دور شدی..رفتی و دستم بهت نرسید تا بگیرمت..میدونم خسته بودی که پا روی کمرش گذاشتی و رفتی،اما دیگه حق نداری هر وقت که خسته شدی و خوابت گرفت، بهونه بیاری و سوار غریبه ها شی!خودم سوارت میکنم..انقدر رو شونه هام نگهت میدارم تا پاهات برای لمس زمین به التماس بیفتن..
#KrishoHak Cipta Dilindungi Undang-Undang