Story cover for Last chance🪷آخـرین‌فـرصت by Supernatural313
Last chance🪷آخـرین‌فـرصت
  • WpView
    Reads 15,207
  • WpVote
    Votes 543
  • WpPart
    Parts 4
  • WpView
    Reads 15,207
  • WpVote
    Votes 543
  • WpPart
    Parts 4
Complete, First published Nov 13, 2021
4 new parts
 📌وضعیت: درحال بازنویسی ...📚♥️
⏳آغاز: ۲۴ آوریل ۲۰۲۲
⌛پایان: ۲۶ ژوئن ۲۰۲۲.
⏰ بازنویسی: ۳۰ نوامبر ۲۰۲۵.

🥀 ⃟▬▬▭••🅘'🅜 🅢🅞 🅛🅞🅝🅔🅛🅨
        ɪ ʜᴀᴠᴇ ɴᴏ ᴏɴᴇ ᴛᴏ ʜᴇʟᴘ ᴍᴇ
         تنهاتر از آنم که به دادم برسند ‌. . !
🪷🪷🪷
نگاه سرد اما غمگینش را به آسمان دوخت 
جگرش می‌سوخت ، حرف هایی که از مردمان سرزمینش بر مبنای علاقه‌ی آن بی‌همتا و بی‌قراری اش می‌شنید غم را به قلب یخی اش هدیه کرد 

باران بیرحمانه شلاق ضرباتش را روی صورت یخ‌زده اش فرود می‌آورد
گویا فرشتگان نیز از غم او و اطفال قنداقه گریانش به گریه افتاده بودند 

-یعنی ممکنه آخرین‌فرصت «خودِمَن» باشم؟

صدایش از بغضش لرزید 
چه کسی فکرش را میکرد ولیعهد سرد سرزمینِ‌رزسرخ روزی این چنین همراه با آسمان بِگِریَد ؟
#S_M_H

#ییبو_تاپ
#هپی_اند
#امگاورس.
All Rights Reserved
Sign up to add Last chance🪷آخـرین‌فـرصت to your library and receive updates
or
#163bts
Content Guidelines
You may also like
ENCOUNTER by ukiyostory
52 parts Complete
─نام فیکشن:࿐🐺ENCOUNTER🐺࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: امپرگ، اسمات، خون‌آشامی گرگینه‌، رومنس، فانتزی ─نویسنده: ᴋɪᴍɴɪᴇʟʟᴇ88 ─مترجم: ꜱᴇʙᴀꜱᴛɪᴀɴ ─روز آپ: 5 شنبه ─یک بار ییبوی ده ساله توله گرگی رو دید که داشت وارد جنگل می‌شد، تا زیر نور ماه کامل دنبالش کرد و وسط راه متوقف شدن. توله گرگ متوجه حضورش نشده بود و به بچه‌ آدمیزاد زیبایی تبدیل شد. روز بعد، دوباره همون اتفاق افتاد. این اتفاق تا چند روز بعد ادامه پیدا کرد تا اینکه یک روز دیگه ازش خبری نشد. پسر تا دیروقت منتظر موند اما حتی پرنده هم پر نمی‌زد. بعد از برگشت به خونه‌‌، مادرش رو مجروح و جنازه‌ی پدرش رو روی زمین دید. بعد مشخص شد که گرگینه‌ها به اونها حمله کردن. از اونموقع از تمام گرگینه‌ها متنفر شد اما نتونست پسربچه‌ی زیبایی که وسط جنگل دیده بود رو جز اونها قراره بده. بعد از گذشت 12 سال، همینطور که کینه‌ی دیرینه‌‌ای که نسبت به گرگینه‌ها داشت تو دلـش حمل می‌کرد، بین خوناشام‌ها تبدیل بهترین قاتل گرگینه‌ها شد، قاتلی که هیچوقت نه دست پلیس‌های آدمیزاد بهش رسید و نه دست گرگینه‌ها. اما یک روز بهش ماموریت داده شد تا یه گرگینه رو بکشه، یه گرگینه‌ی درجه‌ یک که خیلی از اونها رو کشته بود. اما ییبو موفق به انجام مامویتش میشه؟! ➥All rights reserved to the original
You may also like
Slide 1 of 10
پرسه در نیمه شب cover
﹏•♡↬  great wrecking ball, great miracles_ S1 ↫♡•﹏ cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
BETA(bjyx)✔ cover
Never You and Me cover
Costudy Conundrum cover
Freesia  [vkook] cover
THE OLD WHISKEY cover
ENCOUNTER cover
Hybrid childs cover

پرسه در نیمه شب

33 parts Complete

بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.