Will you stay with me - Isamo - Wattpad

Will you stay with me

ЧИТАТЕЛЕЙ 2,008
Всего голосов 292
Части 7

ЧИТАТЕЛЕЙ 2,008
Всего голосов 292
Части 7

angst fic fiction happend happy jk jungkook kooktae kookv mini minific romance romantic sad taehyung taekook vkook

اسم: با من می‌مانی!
کاپل: کوکوی 
مترجم :suz-kh 
روز های آپ: پنج شنبه ها
تاریخ شروع: 1400/10/4
تاریخ پایان: 1401/4/17

خلاصه: تهیونگی که از همه چیز خسته شده و از خوابگاه میزنه بیرون آیا کسی میره دنبالش بگیرده؟؟

❗این مینی فیک ترجمه است❗
❗از نویسنده اجازه گرفته شده❗Все права защищены

angst fic fiction happend happy jk jungkook kooktae kookv mini minific romance romantic sad taehyung taekook vkook

Оглавление

7 частей

Подпишись, чтобы добавить Will you stay with me в свою библиотеку и получать обновления

или

Руководство по содержанию публикаций

Вам также может понравиться

Confession _ اعتراف от P_MOON8

هنوز داری بهش فکر میکنی... همون لحظه تو اتاق بازجویی رو." هیون ووک نفسزنان زمزمه کرد، چشمانش در چشمان جیهون حفاری میکرد. "میخوای بدونیش؟ اون اعتراف... اون یه هدیه بود. *برات*. چون میدونستم اگه فرار کنم، دیگه هیچوقت نمیبینمت. حداقل اینجوری... حداقل یه بهانه ای داشتی دنبالم بیای. مثل الان." جیهون حیرت زده به او خیره شد. چه میگفت؟ این چه منطقِ مخوفی بود؟

Snöflinga||Vkook|| от Katherine_Hereder

MONGOLIA BUTTERFLY (kookv) от SKY_7272

نام: پروانه مغولی 💫 به آرامی پانسمان وحشی را لمس کرد، کم کم سرش را جلو برد و با احتیاط بوسه ای به زخم وحشی زد جونگکوک: امروز به یک گله آهو برخورد کردم، به سمت یکی شون تیر نشونه رفتم تهیونگ: اما همراه سر تورال آهویی نیاوردی وحشی وحشی سرش را به سمت پروانه چرخاند و درون چشمان آهو مانندش خیره شد، چشمانی که دنیایی درون خود داشتند جونگکوک: همراه سر تورال آهو هم میاوردم اگر چشمان آهو منو یاد چشمان تو نمی انداخت پروانه چشمان پروانه لرزید و دنیای لرزانش دل وحشی را به لرزه انداخت، Couple: kookv genre: history_ smut _actione

Love Is here ☆○•° عشق اینجاست от yoonmin_storyy

Love is here ○|● شوگا:اگه به آرزوی روز تولد باور داری، آرزو کن. جیمین:باور دارم وقتی الان آرزوی پارسالم رو به روم ایستاده. داستان پسری بی پناه که پناه شوگا میشه اما با یه تصادف همچی از اول شروع میشه با این تفاوت که شوگا مکان امن موچی میشه°•○ کاپل:یونمین، تهکوک،نامجین ژانر:درام،عاشقانه،اسمات °~Winter: Lia ☆•°●

My candy 🍭 от writerMisha

مینی فیک my candy 🍭 کامل شده کاپل : کوک وی 🫠 ژانر : فلاف ، رمنس خلاصه: جونگ کوک ورزشکار حرفه ای که برای تمرینات رفته به یک کلبه جنگلی ، چی میشه اگر دومین شب موقعی که بارون سختی گرفته. یک مرد با یک بچه پشت در خونه بیان و ازش کمک بخوان ؟ Misha (( این فیک آمپرگ ، خیانت و خشونت نداره ، با خیال راحت از شیرینی کوک وی لذت ببر )) 💜💖🍭

Stray Kids [One Shots] от _sukida

وانشات هایی از کاپل‌های استری کیدز :)

GodFather от Ma_gpo

[Completed] "ارباب جوان، یک پسربچه یتیمه؟!" سال نو مبارککک🎊 توی سیزده روز تعطیلات عید هر روز یک پارت از این مینی فیک آپ میشه.*-*

my saveg cat от ForThe265

_ هعیی نخیر من من اونقدر خوشگلم نیستم + جان؟؟ تو خوشگل نیستی ؟ خودتی دیدی؟ گوشات حرفات شیرین بودنت شیطنتات ؟ منو عاشق نه نه منو دیونت کردی -تهیونگ با حرفای معشوقش آروم می‌گرفت معرفی : کوکوی،نامجین،جیوپ

One-shots and multi-shots от I-m_VOKA

وانشات ها و چند شاتی هایی که ساعت ۲ شب به بعد به مغزم خطور کرده و نوشتمش ژانرای مختلف و همچنین کاپل های متفاوت داره قبل شروع همه چی شرح داده میشه از هر کاپلی هم نوشته میشه و مختلفه بعضی وقتا حتی به تریسام و فورسام یا شایدم بیشتر میرسه [[درخواستی هم قبول و پیگیری میشه]]

Monster |vkook от kimbora_m

شاه مونوبان زیادی به پسر کوچیکش لئو سخت گرفته نمیدونه با این کارش ممکنه اون پسر معصومو خوش قلبو تبدیل به یک هیولا کنه که مثل خوره به جونش میفته!. ژانر فیک: اکشن,جنایی,اسمات,انگست,میستری کاپل:ویکوک,نامجین

Вам также может понравиться

Slide 1 of 10

Confession _ اعتراف cover

Snöflinga||Vkook|| cover

MONGOLIA BUTTERFLY (kookv) cover

Love Is here ☆○•° عشق اینجاست cover

My candy 🍭 cover

Stray Kids [One Shots] cover

GodFather cover

my saveg cat cover

One-shots and multi-shots cover

Monster |vkook cover

Confession _ اعتراف

هنوز داری بهش فکر میکنی... همون لحظه تو اتاق بازجویی رو." هیون ووک نفسزنان زمزمه کرد، چشمانش در چشمان جیهون حفاری میکرد. "میخوای بدونیش؟ اون اعتراف... اون یه هدیه بود. برات. چون میدونستم اگه فرار کنم، دیگه هیچوقت نمیبینمت. حداقل اینجوری... حداقل یه بهانه ای داشتی دنبالم بیای. مثل الان." جیهون حیرت زده به او خیره شد. چه میگفت؟ این چه منطقِ مخوفی بود؟

Подробнее