name ( bjyx)✔️
  • Reads 4,939
  • Votes 932
  • Parts 10
  • Reads 4,939
  • Votes 932
  • Parts 10
Complete, First published Nov 15, 2021
•پایان یافته

● کاپل : ییژان 

● شیائو ژان در مهمانی برادرش شرکت می کند و با دیدن فردی که کراشش هست ، خرابی کوچکی که منجر به آشنایی بیشترش با کراشش میشود به بار می آورد 

● تاپ : ییبو 

● پایان : هپی اند 

●○کانال : windflowerfiction ○●

● top : wang yibo 
● bottom : xiao zhan
All Rights Reserved
Sign up to add name ( bjyx)✔️ to your library and receive updates
or
#176yizhan
Content Guidelines
You may also like
𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇�𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝 by ukiyostory
30 parts Complete
─نام فیکشن: ࿐࿔⛓MY DANGREUS HASBAND⛓࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: رمنس، اسمات، امپرگ ─نویسنده: FatumaHabuya ─مترجم: Sebastian 🐾🍓 ─وضعیت: Full ─شیائو ژان یه مدرس 22 ساله اس و همینطور به عنوان سخنران انگیزشی تو خیلی از دانشگاه ها ، کالج ها ، دبیرستان های مختلف چین کار می کنه. بخاطر ظرافتـش شناخته شده است و همه دوسش دارن اما خب رازهای خاص خودش رو داره. هیچکس خبر نداره که ژان یه مرد متأهل با یه پسر چهار ساله است.هیچکس نمیدونه همسر ژان، مدیرعامل جوون، دیوونه و منفور مجموعه شرکت‌های "لان"ـه. دانشجوها و بقیه ی سخنران ها تصور میکردن که شیائو ژان یه پسر معصوم و باکره است که منتظر از راه رسیدن شریک زندگیـشه.هیچکس نمیدونه با وجود یه شوهر وسواسی ، دیوونه، حسود و دیوونه ی سکس تو خونه چه چیزهایی رو پشت سر گذاشت. با اینکه دو سال از ازدواج اونها میگذشت اما بخاطر امنیت پسر چهار سالشون، جدا از هم زندگـی می‌کردن. ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
You may also like
Slide 1 of 6
My Alpha, My Lord cover
❅کوه یخ❅ cover
𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝 cover
 OK (Completed) cover
I'M YOUR ALPHA cover
Full moon |ᵏᵒᵒᵏᵛ cover

My Alpha, My Lord

47 parts Complete Mature

یه ولیعهد امگا که باید با پسرعموی آلفاش که تا حالا ندیدتش ازدواج کنه و پادشاهی رو بهش بده، این تنها راه زنده موندنشه...! ژانر: تاریخی، درام، امگاورس، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 قسمتی از داستان: [لب‌هاش فقط یه نفس با ژان فاصله داشتن که متوقف شد و تو همون حالت آروم گفت: +ژان؟! ژان خجالت‌زده و مست از رفتار ملایم آلفاش گفت: _ب...بله..‌. سر... سرورم؟ +این لب‌ها... قبلا... لمس شدن؟! ژان متعجب و مبهوت گفت: _سر... سرورم... هی...هیچ..‌‌. کس... تا حالا... طوری که شما... لمسم می‌کنید... من رو... لمس... نکرده... با شنیدن این حرف، گرگ ییبو غرش سرشار از غروری کرد ‌که گرگ ژان رو خوشحال می‌کرد...]