:" مثل همیشه یه راه دیگه پیدا میکنیم باشه ؟ این رو ازم نخواه لطفا عزیزم !" میدونست کسی غیر از خودش نمیتونه لرزش دستاش رو کنترل کنه، کسی غیر از خودش نمیتونه به این حال و روز بندازتش. لبخندی زد تا بتونه تسکینی برای حال خرابِ پسر باشه ولی اون هیچی از اشوبِ ویران کننده ای که هر لحظه بیشتر از قبل تخریبش میکنه نمیدونه... :"من فقط نمیتونم دیگه توی تاریکی داشته باشمت. میخوام دنیا بدونه منی بدونه تو وجود نداره ! حتی اگه پایانش این شکلی باشه ... ما مسیر زمان رو از دست میدیم . اخیرا بهت گفتم چقدر خوشحالم که ماله منی ؟" اشک هایی که صورتشون رو خیس میکرد خبر از دردی که کشیده بودن میداد. دستش رو روی قلبش گذاشت و پلک زد :" این قلب ، حتی بعد از مرگم واسه ی تو میتپه !" چشماش رو بست تا نبینه چه بلایی سر عشقش میاره . اره هیچی نمیتونه جلوی تقدیر رو بگیره . tomrry season 2 by : ♡ meli& melani♡ coming soon...
11 parts