Cordolium | Chanlix fanfiction
  • Membaca 2,009
  • Suara 590
  • Bagian 16
  • Membaca 2,009
  • Suara 590
  • Bagian 16
Lengkap, Awal publikasi Nov 28, 2021
"اگه بهت اعتماد کنم بهم اسیب میزنی؟ اگه در اغوشت بگیرم پسم میزنی؟ اگه دوستت داشته باشم ازم فاصله میگیری؟"

"من بی درک و فهم، عجول، مغرور و زیاده خواهم، ولی خودخواهی میکنم و بهت میگم که میخوام تمام تورو برای خودم داشته باشم."

~ خلاصه: برای فلیکس زمان توی هشت سالگیش متوقف شده، ثانیه ها به جلو میدون و لحظه ها همو به عقب 
 میرونن ولی گوش های اون پسر و اتاق نمور اخر راهرو هیچ صدایی از تیک و تاک ساعت نمیشنون. 
کریستوفر در اوایل دهه سوم زندگیش به عنوان یه مرد وطن دوست افتخارات زیادی رقم زده ولی قلبش تار عنکبوت بسته و رویا پردازیش منتظر فردیه که فانتزی هاش رو به واقعیت پیوست بزنه.
در میون کشمکش های جسمی و روحی، لا به لای نیازمندی و عاشقی... ما ژنرال و گربه عسلیش رو پیدا میکنیم که هرگز هم رو رها نمیکنن.

~ کاپل چانلیکس
~ رمنس، درام، روزمره، انگست، تاریخی
•اتمام یافته
tw//rape, violence, pedophile
Seluruh Hak Cipta Dilindungi Undang-Undang
Daftar untuk menambahkan Cordolium | Chanlix fanfiction ke perpustakaan Anda dan menerima pembaruan
atau
#604romance
Panduan Muatan
anda mungkin juga menyukai
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ oleh meral_writ
24 Bagian Sedang dalam proses
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg روز اپ: سه شنبه جمعه
anda mungkin juga menyukai
Slide 1 of 10
Love in Harmony: A Dance of Hearts cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
Black's Swan (chanho) cover
GOD IN DISGUISE | Vkook cover
⚜️𝙺𝙸𝙽𝙶 𝙾𝙵 𝚃𝙷𝙴 𝙳𝙴𝙰𝙳⚜️ cover
insomnia  cover
Love me again cover
𝖶𝗁𝗂𝗌𝗉𝖾𝗋𝗌 𝗈𝖿 𝖳𝖾𝗆𝗉𝗍𝖺𝗍𝗂𝗈𝗇 cover
PRISM  cover
{○On the Edge of the Blade○} cover

Love in Harmony: A Dance of Hearts

6 Bagian Sedang dalam proses

خلاصه داستان: فلیکس امگای مغروری که از بچگی با هیونجین نامزد بود اما این ازدواج از پیش تعیین شده هیچوقت توسط هیونجین تایید نشد و قلب فلیکس بارها و بارها توسط هیونجین شکست تا اینکه سروکله ی آلفای عجیب و غریبی به اسم کریستوفر تو زندگی فلیکس پیدا میشه .....هیچوقت این شکلی برای فلیکس خندیده بود؟ چشم هاش ! چشم های قشنگش انقدر احساسات داشت؟ پس چرا هر وقت به اون نگاه میکردن مثل جهنم سرد بودن؟قطره های سمج اشک روی گونه هاش سرازیر شدن وقتی دستشو لای موهای اون دختر برد و نوازششون کرد مگه قرار نبود نوازش های اون فقط برای فلیکس باشه؟....