داستانی متفاوت در دنیایی متفاوت... دنیایی که تنها متعلق به شیاطین، جادوگران، خون آشامان، گرگ ها و الف هاست. خلاصه ی این داستان در چند جمله نمی گنجد بلکه تنها باید با آن همراه شد. ماجرای رابطه ای که در ابتدا با نفرت شروع شد... یا رابطه ای که ترس و دوری بر آن سایه افکنده بود... اما چه می شود که هر کدام از این ها ممنوعه و غیر عادی باشند؟! یا چه می شود که در توهّم چندین ساله به سر برده باشند و متوجه شده باشند در تمام این مدت، اشتباه می کرده اند؟! جدا از این ارتباطات عجیب، پنهانی و غیر عادی، چه می شود اگر بلایی غیر منتظره گریبان گیر همه ی موجودات زنده شود و برای زندگی های آنان کمین کرده باشد؟ آیا این بلای ناگهانی، رابطه ی آن ها را تحت الشعاع قرار خواهد داد یا راز آن ها را فاش خواهد کرد؟ آیا آن ها می توانند بر این خوف و سایه ای که تنها مرگ را برای همگان به دنبال دارد، غلبه کنند؟ تکلیف چه خواهد شد؟ سرانجام، چه خواهد شد؟ ✨کاپل ها: ییجان ✨ و دو کاپل حاضر در داستان OK 🔥ژانر: فانتزی، انگست، ترسناک، عاشقانه، امگاورس، امپرگ ❌*کپی برداری یا بازنویسی از نوشته ها و یا محتوای داستان و استفاده از عکس ها برای داستان های با ژانر مشابه، ممنوع می باشد.*❌ زمان شروع: ۱ آبان سال ۱۴۰۰💖
104 parts