Story cover for 𝐕-𝟕𝟏𝟔  |  𝐎𝐧 𝐇𝐨𝐥𝐝 by withmorana
𝐕-𝟕𝟏𝟔 | 𝐎𝐧 𝐇𝐨𝐥𝐝
  • WpView
    Reads 3,845
  • WpVote
    Votes 1,040
  • WpPart
    Parts 19
  • WpHistory
    Time 13h 23m
  • WpView
    Reads 3,845
  • WpVote
    Votes 1,040
  • WpPart
    Parts 19
  • WpHistory
    Time 13h 23m
Ongoing, First published Dec 01, 2021
جسد زن رو که روی پهلوش روی زمین افتاده بود رو برگردوند و نگاهش روی گردنش چرخید دست های لرزونش رو جلو برد و زنجیری که از گردن زن آویزون بود رو گرفت و از زیر یقه ی لباسش بیرون کشید با دیدن آویز خونی گردنبند زن خون توی رگ هاش یخ بست و سر جاش خشکش زد. 

اون آویز رو بهتر از هر کس دیگه ای میشناخت و مطمئن بود که از اون آویز فقط یه دونه توی دنیا وجود داشت اما با وجود مدرکی که جلوی چشمش بود باز هم ذهنش نمیخواست باور کنه کسی که با اون وضعیت و جسم یخ زده و بی جونش روی زمین خوابیده بود همون زنی باشه که همیشه با لبخند گرم و مهربونش به زندگیش رنگ میپاشید و قرار بود به زودی باهاش ازدواج کنه چند ثانیه گذشت تا بلاخره تونست گرمای اشک هاش رو روی گونه هاش حس کنه.
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐕-𝟕𝟏𝟔 | 𝐎𝐧 𝐇𝐨𝐥𝐝 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Frozen Heart [FULL]  by Zazar_96
39 parts Complete Mature
اسم: قلب یخ زده کاپل: بکیول، چانبک کاپل فرعی:بکسو، کایسو ژانر: رمنس، انگست، اسمات نویسنده:هیلدا خلاصه‌: بیون بکهیون رئیس جوان یک شرکت بزرگ معماری که هنوز توی گذشته تلخ خودش غرق شده و قلب یخ زده اش مانعی برای نجات پیدا کردنش کسی که سردی قلبش از چشم‌هاش پیداست و باعث میشه وجود هرکسی که باهاش برخورد میکنه از وحشت و غم یخ بزنه و تنها کسی که میتونه باعث گرم شدن قلبش بشه دو کیونگسو خدمتکار عمارتشه پارک چانیول کارمنده ساده ی شرکت که نگاه یخ زده رئیس بیون باعث میشه دلش بخواد وارد زندگیش بشه و بر خلاف ترسش باهاش دوست باشه اما آیا با وجود پس زدن های بکهیون میتونه؟ " IF EVEN WORLD AGAINST OUR LOVE,I CAN'T LIVE WITHOUT YOU" "حتی اگر دنیا بر علیه عشق ما باشه،من نمیتونم بدون تو زندگی کنم" . . عشق و عقل دو آفریده متفاوت هستند.عقل انسان را در هم گره می زند و اجازه هیچ خطری را به او نمیدهد اما عشق حلال مشکلات است و دل را به دریا می زند.عقل همیشه هشدار می دهد و نصیحت می کند و می گوید مراقب باش که از خود بیخود نشوی درحالی که عشق می گوید اصلا مهم نیست در همه چیز غرق شو و فراموش کن.عقل به سادگی در هم نمی شکند اما عشق به راحتی به تلی از خاک بدل می شود.اما نباید فراموش کرد که گنج ها در بین ویرانه ها پنهان شده اند.یک دل شکسته گنج هایی را در خود پنهان کرد
𝑴𝒚 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂 by kimjeontkv
30 parts Ongoing
<درحال آپ> 𝑀𝓎 𝓁𝒾𝓉𝓉𝓁𝑒 𝑜𝓂𝑒𝑔𝒶 | امـــگــا کــوچــولــوی مــن کیم تهیونگ، گرگ آلفایی که رئیس مافیاست و سال‌هاست منتظر جفتش بوده، هیچ وقت فکر نمی‌کرد بعد از یه روز خسته‌کننده، وقتی با دوستش جیهوپ میره کافه یونگی (که تازه باهاش آشنا شده)، جفتش رو همون‌جا و به‌طور کاملاً تصادفی پیدا کنه. جفتش که اتفاقاً برادر یونگی هم هست. حالا سوال اینجاست: تهیونگ می‌تونه جفتش رو پیش خودش ببره یا نه؟ یونگی می‌تونه برادرش رو به کسی که تازه باهاش آشنا شده بسپاره یا باید هرطور شده اون رو پیش خودش نگه داره؟ از طرفی، تهیونگ هنوز نمی‌دونه که جفتش یه "لیتله" و این موضوع، همه چیز رو پیچیده‌تر می‌کنه. آخرش چی میشه؟ سرنوشت این دو نفر به کجا می‌رسه؟ نویسنده: Rahil, settttayeshhh 𝒞𝑜𝓊𝓅𝓁𝑒: 𝒯𝒶𝑒𝓀𝑜𝑜𝓀, 𝒴𝑜𝑜𝓃𝓂𝒾𝓃, 𝒩𝒶𝓂𝒿𝒾𝓃, 𝒥-𝐻𝑜𝓅𝑒 × 𝐵𝑜𝓎 𝒢𝑒𝓃𝓇𝑒: 𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶, 𝒪𝓂𝑒𝑔𝒶𝓋𝑒𝓇𝓈𝑒, 𝑅𝑜𝓂𝒶𝓃𝒸𝑒, 𝒮𝓂𝓊𝓉, 𝐿𝒾𝓉𝓉𝓁𝑒 𝒮𝓅𝒶𝒸𝑒
Little Bunny  by Zabi1212
40 parts Complete Mature
( کامل شده ) درد و ترس ، چیزی که جونگکوک هایبرید هیفده ساله از سن خیلی خیلی کم بهش عادت کرده . شاید درد کشیدن دیگه براش ساده شده باشه ؟ البته درد کشیدن برای هیچکس ساده نیست ، وقتی اون صدایی که توی مغزت حرف میزنه ام حالش ازت بهم میخوره دیگه چیزی نمی‌مونه میمونه؟ و اینور هم کیم تهیونگ پسر پولداری که همه فکر میکنند بهترین زندگی رو داره البته معلومه که از شخص دیگه زندگی خیلی بهتری داره ولی خب اونم دلایلی داره که از موقعیتش متنفر باشه . چی میشه اگه تهیونگ اون کسی که میخواد ازش مراقب کنه رو پیدا کنه و کوک ام مکان امنی که لازم داره ؟ __________ ته : هیششش نفس هیونگ برا چی معذرت خواهی می‌کنی فرشته ؟ ببینمت پسر قشنگم کوچولوی من برای چی گریه می‌کنی اخه؟ میدونی چقد دلم برات تنگ شده ؟ همه کس هیونگ زندگیه هیونگ اشک نریز پسر نازم میبینی حالم خوبه ؟ نگاه کن منو کوک سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکیش به ته خیره شد که دوباره گریش گرفت و شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن با صدای بلند و ته که انگار دست پاچه شده بود لبخندی زد و دوباره کوک رو بغل کرد ته : هیشش عیب نداره عزیزم گریه کن دل کوچولوت گرفته قربون صدات بشم هیسس عیب نداره ....
Bitch Boy ᶜᵒᵐᵖᶫᵉᵗᵉ by NabiLand_fiction
46 parts Complete
بکهیون یه پسر ۲۷ ساله است که زمانی شروع کرد به تنهایی زندگی کردن؛مشکلی نداشت و ازش لذت می‌برد، آدم‌های موردعلاقه‌اش یا به قول معروف هم عقیده‌اش رو دور خودش جمع کرده بود. با مدرک تقلبی پزشکی زندگیش رو می‌چرخوند، نیازی به یادگیری پزشکی نداشت چون فقط می‌خواست جیب آدم‌ها رو خالی کنه، پس حتی اگر یه آدم سالم اما ثروتمند به تورش می‌خورد امکان داشت سرطان داشته باشه. این قانون بیون بکهیون بود. کل زندگیش توی دستور جراحی آدم‌های سالم ، گرفتن پول اضافه و لذت بردن ازشون خلاصه می‌شد. فکر می‌کرد خیلی وقت پیش تصمیمات بزرگ زندگیش رو گرفته تا این که یه تصمیم به ظاهر کوچیک گرفت. تصمیمی که قرار بود رقم حساب بانکیش رو بالا ببره همه چیز رو تغییر داد. تصمیمی که نمی‌دونست قرار راه زندگیش رو به سمت پسری بکشونه که همه‌‌ی عمر ازش فراری بود. به قلم نوری‌یل که در سایه‌روشن خیال، پروانه‌ها را نگهبان واژه‌ها ساخته🩵🦋 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝘊𝘳𝘪𝘮𝘪𝘯𝘢𝘭, 𝘱𝘰𝘭𝘪𝘤𝘦, 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆જ⁀➴ 𝐄𝐗𝐎 ᴮᵃᵉᵏʰʸᵘⁿ ,ᴸᵃʸ,ᵏᵃⁱ 𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤𝐏𝐢𝐧𝐤 ʲⁱˢᵒᵒ,ᴶᵉⁿⁿⁱᵉ 𝐑𝐞𝐝𝐕𝐞𝐥𝐯𝐞𝐭 ʸᵉʳⁱ
Hundredth Day / OneShot by AylaXee
1 part Complete
عنوان: صدمین روز - Hundredth Day نویسنده: xee ژانر: تخیلی - Fluffy - رومانتیک زوج: کایلو معرفی:. هر روز و هر ساعت به اسم لذت بردن کارای زیادی میکنیم بی توجه به این موضوع که آیا لذت ما برای بقیه هم لذت بخش هست یا نه، بی توجه دردی که گاهی به بقیه میدیدم انقدر توی این دروغ پیش میریم که دیگه فراموش میکنیم لذت واقعی چه رنگ و بویی داشته و فقط میخوایم باور کنیم داریم لذت میبریم ولو به قیمت نابود کردن وجودخودمون و فقط لحظه ای به خود می آییم که وجود زخمی ما تصمیم به انتقام ازمون میگیره فوروارد: روبی هوف بزرگی کرد "خنگی.. خنگ... یعنی لو هان رو یادت نمیاد؟ البته خب منم اگه اندازه تو به همه چیز جز ارزش ادما فک میکردم مطئنا این پسر رو یادم میرفت، بذار راهنمایی کنم، ترم دوم دانشکده، احیانا یه شوخی خرکی نکردی؟" کای کمی سرشو چپ و راست خم کرد و با نگاه هنگی به اونطرف خیابون سعی داشت به خاطر بیاره چیزی که روبی میگفت ماله 19 سالگیش بود و اون الان 26 سالش بود و حتی یادش نمی امد دیروز چه لباسی پوشیده بوده چه برسه به اینکه بدونه 7 سال پیش چیکار کرده روبی چشمش رو چرخوند، خیلی کلافه بود، به وجود اوردن این بچه یکی از اشتباهاتش بود "هوف... 7 سال پیش اون توی دانشکده شما بورس شد... و شما کَله خرا فک کردین یه سوژه خوب برا مسخره بازیتون پیدا کردین... هنوز یا
You may also like
Slide 1 of 10
𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒀𝒐𝒖 𝑳𝒆𝒇𝒕 𝑴𝒆 (𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅) cover
Frozen Heart [FULL]  cover
𝑴𝒚 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂 cover
𝑴𝒏𝒊𝒆́𝒓𝒆́ cover
Little Bunny  cover
Bitch Boy ᶜᵒᵐᵖᶫᵉᵗᵉ cover
تو منو دیوونه می‌کنی! cover
Fuck me like u do! ver vkook cover
Mirage [ Completed ] cover
Hundredth Day / OneShot cover

𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒀𝒐𝒖 𝑳𝒆𝒇𝒕 𝑴𝒆 (𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅)

32 parts Complete

نام فیک: وقتی ترکم کردی تعداد پارت‌ها: ۳۲ (کامل‌شده) نوبت آپ: سه شنبه‌ها ژانر: ریل‌لایف، عاشقانه، غمگین تایپ: ورس _⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠ 🏮𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒀𝒐𝒖 𝑳𝒆𝒇𝒕 𝑴𝒆🏮 در فراز و نشیب به دست آوردن خواسته‌هایم، من تو را از دست دادم... کاش می‌توانستم به عقب برگردم وانگ‌ییبو... _⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠ شیائو جان قلب وانگ ییبو رو توی بدترین شرایط شکوند؛ طوری که سال‌ها شاید طول می‌کشید تیکه‌های شکسته‌شده‌ش رو جمع کنه... وقتی ییبو از همه چیز ناامید شده بود، بالاخره یک راهی پیدا کرد تا بتونه تو هوایی نفس بکشه که جان حضور داره... اون قرار بود نقش مقابل جان رو بازی کنه... وانگ ییبو برای نقش لان‌جان انتخاب شده بود تا روبه‌روی ووشیان قرار بگیره! _⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠