oblivion «Sope»
  • Reads 13,025
  • Votes 2,453
  • Parts 46
  • Reads 13,025
  • Votes 2,453
  • Parts 46
Complete, First published Dec 02, 2021
[پایان یافته]

گاهی وقت ها باید همه داراییت رو تمام اون چیزی رو که بهش میگی زندگی، از خودت دور کنی تا واقعا بتونی زندگی کنی، بتونی نفس بکشی.


writer:🐿

couple:sope(switch)* nammin

Genre:Romance , mystery , smut , angst , happy ending
All Rights Reserved
Sign up to add oblivion «Sope» to your library and receive updates
or
#145عاشقانه
Content Guidelines
You may also like
 𝔓𝔲𝔯𝔢 by StheCherry
57 parts Complete
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایستاد ، سایه ی مرد روی سرش افتاده بود انگار اون مانع تموم نوری بود که بهش میخورد و زندگیش رو تاریک میکرد... جیمین نگاهش رو به کف خونه انداخت و اخم ظریفی کرد تا ترسش رو از اون مرد پنهان کنه ، اون تونسته بود از گذشته ی تاریکش فرار کنه ... اما حالا انگار سرنوشت نمیخواست اون آینده ی روشنی داشته باشه. یونگی: تو به من چیزی بدهکار نیستی هرزه کوچولو... صدای ضخیم شده ی مرد که باعثش الکل بود با بوی تند نفس های اون به بینیش میخورد. یونگی: ولی یه سری چیزا هست که نمیذاره به این راحتیا دست از سرت بردارم... دستش رو جلو برد و با تیکه ای موهای نرم و رنگ شده ی اون پسر بازی کرد یونگی : هرچقدر بخوای میتونی از دستم فرار کنی ، هر چقدر بخوای جیمین! ولی ... پوزخندی وسط حرفاش زد اون همیشه مطمئن میشد که در مقابله باهاش از تحقیر آمیز ترین لحنش استفاده کنه و همین جیمین رو عذاب میداد. یونگی :... ولی تو نمیتونی از چیزی که درست پشت سرته فرار کنی..
✧HOME✧ by timi_vkook
42 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
𝐌𝐲 𝐑𝐞𝐝 𝐖𝐢𝐧𝐞 by my_third_eye
41 parts Ongoing
𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐦𝐲 𝐫𝐞𝐝 𝐰𝐢𝐧𝐞 ☀︎︎ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 1*8, 𝐟𝐥𝐮𝐟𝐟, 𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐭𝐚𝐞𝐠𝐢 𝐡𝐨𝐩𝐣𝐨𝐧𝐠 𝐚𝐭𝐞𝐞𝐳 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐧𝐢𝐧𝐚 ❥︎ 𝐄𝐥𝐠𝐚 جونگ‌کوک می‌تونست گرگ سفید و کوچولوی جفتش رو ببینه که با چابکی بین درخت‌ها می‌جست و ازش دور می‌شد. جیمین با دلی شکسته، لابه‌لای درخت‌ها می‌دوید و می‌خواست خودش رو به هیونگش برسونه. دلش شکسته بود و فقط می‌خواست به یه جای امن پناه ببره و از اونجا دور بشه. اما با صدای کوبش پنجه‌های قوی که از پشت سرش شنیده می‌شد ترسید و ناچار نگاهی به عقب انداخت. با دیدن گرگ سیاه و بزرگِ جفتش که با خشم دنبالش می‌کرد، سرعت دویدنش رو بیشتر کرد که پاش به ریشه‌ی بیرون زده‌ی درختی گیر کرد و با شدت زمین خورد. جونگ‌کوک با خوشحالی خرناسی کشید و با یک جهش روی بدن دردمندش خیمه زد.
You may also like
Slide 1 of 10
■𝒎𝒚 𝒂𝒍�𝒑𝒉𝒂 cover
Our New Boy | TaeJinKook cover
Half blood cover
 𝔓𝔲𝔯𝔢 cover
Monster Lover cover
A man in the corner of history cover
✧HOME✧ cover
𝐌𝐲 𝐑𝐞𝐝 𝐖𝐢𝐧𝐞 cover
(روباه کوچولوی من) my littel fox🦊 cover
لورنزو | Lorenzo cover

■𝒎𝒚 𝒂𝒍𝒑𝒉𝒂

24 parts Ongoing

𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑺𝒐𝒑𝒆 ♡ 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 ♡ 𝑽𝒎𝒊𝒏 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆💥 𝑽𝒊𝒐𝒍𝒆𝒏𝒄𝒆🥀 𝑴𝒑𝒆𝒓𝒈💫 وضعیت:در حال اپ _______________ هفت سال پیش،هوسوک از طرف جفتش رد شد. زیر فشار مردن مجبور بود تا از بچه ی جفتش که داخل وجود اون داشت رشد میکرد مراقبت کنه دل شکسته و آسیب دیده رها شده بود. از دنیایی که بهش آسیب میزد فرار کرد و یه زندگی جدید رو ساخت،ولی وقتی به دسته ی جدیدش حمله میشه و زندگی خودش و بچش در معرض خطر قرار میگیره مجبور میشه برگرده پیش مردی که قسم خورده بود هیچ وقت پیشش برنمیگرده. آیا جفتش ناجی اون میشه یا اونو میکشه؟