داستان حول دوتا داداش جذاب و خوشگل که بشدت به هم وابسته ان میگذره... 🚶♀️❤️💚 تیکه ای از پارت 20 فصل اول: "اون حرف میزد اما من انگار کر شده بودم فقط حرکت لبهاش رو میدیدم و چیزی نمیشنیدم خسته بودم زیاد فقط تونستم باصدای آرومی که خودمم بزور بشنوم بگم:میشه بغلم کنی ساکت شد، عصبانیتش رنگ باخت و جاشو به تعجب داد، توی صورتم دقیق شد و نمیدونم چی توی چهرم دید که دستاشو دور کمرم گذاشت و محکم بغلم کرد با فرورفتن توی بغلش، انگار همه چی رنگ باخت و محو شد،ترس، غم، ناراحتی، خستگی، درموندگی، ناامیدی، دلتنگی... به جای تموم حس های بدی که اون لحظه داشتم آرامش نصیبم شد آرامشی که فقط از آغوش اون میگرفتم، از آغوش تنها برادرم و... و کسی که با تمام وجودم عاشقش بودم..." کاپل : ییجان و چانبک❤️💚 ییبو تاپ ✨ تعداد پارت:نامشخص پایان هپی اند😎(CC) Attribution-ShareAlike