Destined love [kookmin]
  • مقروء 111,222
  • صوت 15,769
  • أجزاء 53
  • مقروء 111,222
  • صوت 15,769
  • أجزاء 53
إكمال، تم نشرها في ديسـ ١٢, ٢٠٢١
Main couple: kookmin
Side couple: namjin
Genre: romance, omegaverse, smut🔞, Mpreg, fluf, comedy
Writer: Mely
Mini fiction



* بعضی وقتا انقدر همه چیز خوب پیش میره که خودت شک میکنی. از خودت سوال میکنی که آیا همه چیز همینجوری می مونه؟ چی شد اینجوری شد؟ این آرامش ابدیه؟ یا آرامش قبل از طوفان؟ 

با فکر به این چیزایی که ناخوداگاه توی ذهنت میپیچه، دست به هر کاری میزنی تا اون خوشی رو تو مشتت نگه داری! طوری بهش چنگ میزنی که یه قسمتایی از خوشیه از لای انگشتات میزنه بیرون و تازه اونجاست که یادت میاد یه سری چیزا رو یادت رفته! *
جميع الحقوق محفوظة
الفهرس
قم بالتسجيل كي تُضيف Destined love [kookmin] إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
#25hoseok
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
𝐌𝐲 𝐑𝐞𝐝 𝐖𝐢𝐧𝐞 بقلم my_third_eye
46 جزء undefined أجزاء مستمرة
𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐦𝐲 𝐫𝐞𝐝 𝐰𝐢𝐧𝐞 ☀︎︎ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 1*8, 𝐟𝐥𝐮𝐟𝐟, 𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐭𝐚𝐞𝐠𝐢 𝐡𝐨𝐩𝐣𝐨𝐧𝐠 𝐚𝐭𝐞𝐞𝐳 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐧𝐢𝐧𝐚 ❥︎ 𝐄𝐥𝐠𝐚 جونگ‌کوک می‌تونست گرگ سفید و کوچولوی جفتش رو ببینه که با چابکی بین درخت‌ها می‌جست و ازش دور می‌شد. جیمین با دلی شکسته، لابه‌لای درخت‌ها می‌دوید و می‌خواست خودش رو به هیونگش برسونه. دلش شکسته بود و فقط می‌خواست به یه جای امن پناه ببره و از اونجا دور بشه. اما با صدای کوبش پنجه‌های قوی که از پشت سرش شنیده می‌شد ترسید و ناچار نگاهی به عقب انداخت. با دیدن گرگ سیاه و بزرگِ جفتش که با خشم دنبالش می‌کرد، سرعت دویدنش رو بیشتر کرد که پاش به ریشه‌ی بیرون زده‌ی درختی گیر کرد و با شدت زمین خورد. جونگ‌کوک با خوشحالی خرناسی کشید و با یک جهش روی بدن دردمندش خیمه زد.
احساسات ماه بقلم SetayeshMaleki0
59 جزء undefined أجزاء إكمال
فصل اول تموم شده ✅ فصل دوم در حال اپ کاپل اصلی :تهکوکیونمین کاپل فرعی: نامجینهوپ ژانر : طنز ، اسمات🔞 ، امپرگ ، اکشن ، فورسام ، مافیایی چند سال از وقتی که علم پیشرفت کرده و کاپل های گی میتونن پیوند رحم کنن و باردار شن میگذره برای همین تعداد کمی ازشون بچه ها یا نوه هاشون میتونن بدون پیوند رحم باردار شن انقد تعدادشون کمه و انگشت شمار که خیلی ها در این باره چیزی نمیدونن *** ×حالا که فکرشو میکنم دو ماه مثل برق و باد گذشت -هوم +درسته زود گذشت ولی ما در راه این اتفاقات چند بار ایست قلبی رو رد کردیم * امیدوارم این اتفاقا وقتی بچه داره بدنیا میاد نیفته -قول اتفاق نیفتادن نمیدیم ولی مطمئن باشین کاملا مواظب تونیم × فقط اگه بچه هام در راه مواظبت چیزیشون بشه پارتون میکنم -+چشم جیمین به اسمون نگاه کرد ×دلم می خواد به ماه دست بزنم +این خواستت یکم سخته ولی نشدنی نیست ، بچه ها بدنیا اومدن می بریمت -پس من یه هماهنگ کنم با ناسا ؟ ×یاا من هرچی گفتم باید انجام بدین ؟ -+اره ×خب کار درستی میکنین ولی این یکی نیاز نیست - مطمئنی ؟ ×مطمئنم -خب اگه اینطوریه که باشه × میدونین چیه از خنگیتون میشه کارخونه تولید برق ساخت -بیب تولید برق نیروگاه داره نه کارخونه +درستش نیروگاه تولید برقه ×حالا هرچی نوه های انیشتین
𝙄'𝙢 𝙋𝙖𝙞𝙣, 𝙃𝙚 𝙄𝙨 𝘾𝙪𝙧𝙚! بقلم Shina9897
20 جزء undefined أجزاء مستمرة
جدا کردن دست پسر که با گستاخی کمرشو گرفته بودو به دیوار پشت سرشون تکیه اش داده بود، کمتر از سه ثانیه طول میکشید اما بی حوصله چشماش رو توی حدقه چرخوند و ترجیح داد بی حرکت بمونه. البته این خونسرد موندش تا موقعی ادامه داشت که نفس های داغ پسرو توی گردنش حس نکنه! _ بزار وارد قلبت بشم چشم عسلی! این سد دفاعی که بین خودمون کشیدیو بشکن و اجازه بده دستام جز به جز تنت که چیزی جز سرما و بی مهری ندیده تسکین بدن! دندون هاش رو از خشم و بی پروایی پسر روی هم فشردو طی یک حرکت ساده و حرفه ای با دست آزادش دست پسرو از دور کمرش پس زد و در حالی که با لذت به صورت تو هم رفته از دردش که ناشی از پیچوندن مچ دستش بود، خیره میشد با لحن سردی غرید. _از حدت فراتر نرو جئون! برام شکوندن دست هایی که دم از تسکین دادنشون میزنی راحت تر از آب خوردنه! ________________________________ ترسیده و مضطرب با دستای لرزون سعی کرد حلقه دست های محکم و خشنی که مثل مار به دور تنش پیچیده بود رو از خودش جدا کنه اما بی فایده بود. _چ..چی از جونم میخوای؟ ولم...کن!! _برمیگردی به آغوشم...جایی که بهش تعلق داشتی جئون..! 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩,𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞,𝗦𝗘𝗖𝗥𝗘𝗧 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲, 𝗥𝗲𝗮𝗹 𝗹𝗶𝗳𝗲, 𝗣𝘀𝘆𝗰𝗵𝗼𝗹𝗼𝗴𝗶𝗰𝗮𝗹, 𝗦𝗺𝘂𝘁