Life goes on
  • Reads 1,338
  • Votes 220
  • Parts 8
  • Reads 1,338
  • Votes 220
  • Parts 8
Ongoing, First published Dec 14, 2021
موضوع درباره یک دختر ایرانیه که بعد از سال ها تلاش تونسته وارد دانشگاه هنر کره بشه و بیاد کره جنوبی 
 وقتی  وارد دانشگاه میشه با جذاب ترین پسرهای دانشگاه وارد ماجرا های جذابی میشه 

کاپل ها:ویمینکوک _ سپ_نامجین 
(نکته :داستان درمورد دختره هس ولی قرار نیس  کاپل دختر پسر داشته باشیم ) 

بخشی از داستان*
 با هق هق از کلاس دور شدم  واز کنار آدما میگذشتم 
صدا هاشون تو گوشم بود 
( اون فقط یه هرزه اس) 
( نمی‌دونم چرا باید به اونا بچسبه) 
دیه تحمل نداشتم. آروم روی  زمین نشستم....
All Rights Reserved
Sign up to add Life goes on to your library and receive updates
or
#51ویمینکوک
Content Guidelines
You may also like
𝒇𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒊𝒏𝒈 by sajadian
14 parts Ongoing
《 اولین دیدار》 در حال آپ✅️ 𝐜𝐚𝐩𝐞𝐥𝐥 : 𝐭𝐚𝐡𝐤𝐨𝐤 𝐘𝐮𝐧𝐦𝐢𝐧 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂, 𝑨𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏, 𝑺𝒎𝒂𝒕, 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒓𝒐𝒔, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 کیم تهیونگ یه الفای یک کلامیه و هر حرفی که میزنه باید بدون چون و چرا انجام بشه اما سرنوشت چی برای اون در نظر گرفته ؟ شاید یه جفت تخس و لجباز ؟ . . . . " هدف شناسایی شد .. " شلیک کنید . _________________________________༒ " شده از جونم بگذرم از تو نمیگذرم واسه بودنت زانو میزنم حتی اگر زمین پر از شیشه باشه من واسه چشمات جونمم میدم _______________༒ " اگر در آغوش کشیدن تو نامشروع است وعاشق تو بودن دیوانگی من تا ابد بی دین ترین مجنون شهرم . __________________________________༒ " با اون چشمای وحشیی اینطور بهم نگاه نکن توله " توعه عوضی .. مرد پوزخندی زد و قدمی به جلوتر رفت . خودش رو به تن پسرک زیرش فشرد وخیره به صورت الهه گونه اش غرید " هوم . الان دقیقا شبیه یه توله گرگ وحشی شدی و من دقیقا عاشق این ساید خشنتم . غرید " دست از سرم بردار کیم تهیونگ پوزخندی زد و از روی پسرک کنار اومد دستش رو به پشت کمر پسر رسوند و با لحن آرومی کنار گوشش زمزمه کرد " در سمت چپ سینه ام شهریست کوچک که تو برای آن خورشید صبحی ______ کپی ممنوع 🚫
Coshay / نامیرا by rominaromina396
83 parts Ongoing
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد کوک مثل بچه ها اعتراض کرد هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه تهیونگ ک سیر شده بود به ویوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید آخيش چ خوب که من سیر شدم کوک با غیض نیم خیز شد : میام میزنمتا تهیونگ با تخسی نگاهش کرد جرئت داری بیا... . . . فصل 2 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل : یونمین / ویمین/ کوکمین/ چانبک / سهونبک /
You may also like
Slide 1 of 10
𝒇𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒊𝒏𝒈 cover
Coshay / نامیرا cover
Eucalyptus (Kookv) cover
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
GANGSTER "VKOOK"  cover
Sorry love cover
/پایان یافته/KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞 cover
Who are you? cover
Collapse | VKOOK cover
Zumba And Boxing (Kookv) cover

𝒇𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒊𝒏𝒈

14 parts Ongoing

《 اولین دیدار》 در حال آپ✅️ 𝐜𝐚𝐩𝐞𝐥𝐥 : 𝐭𝐚𝐡𝐤𝐨𝐤 𝐘𝐮𝐧𝐦𝐢𝐧 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂, 𝑨𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏, 𝑺𝒎𝒂𝒕, 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒓𝒐𝒔, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 کیم تهیونگ یه الفای یک کلامیه و هر حرفی که میزنه باید بدون چون و چرا انجام بشه اما سرنوشت چی برای اون در نظر گرفته ؟ شاید یه جفت تخس و لجباز ؟ . . . . " هدف شناسایی شد .. " شلیک کنید . _________________________________༒ " شده از جونم بگذرم از تو نمیگذرم واسه بودنت زانو میزنم حتی اگر زمین پر از شیشه باشه من واسه چشمات جونمم میدم _______________༒ " اگر در آغوش کشیدن تو نامشروع است وعاشق تو بودن دیوانگی من تا ابد بی دین ترین مجنون شهرم . __________________________________༒ " با اون چشمای وحشیی اینطور بهم نگاه نکن توله " توعه عوضی .. مرد پوزخندی زد و قدمی به جلوتر رفت . خودش رو به تن پسرک زیرش فشرد وخیره به صورت الهه گونه اش غرید " هوم . الان دقیقا شبیه یه توله گرگ وحشی شدی و من دقیقا عاشق این ساید خشنتم . غرید " دست از سرم بردار کیم تهیونگ پوزخندی زد و از روی پسرک کنار اومد دستش رو به پشت کمر پسر رسوند و با لحن آرومی کنار گوشش زمزمه کرد " در سمت چپ سینه ام شهریست کوچک که تو برای آن خورشید صبحی ______ کپی ممنوع 🚫