Smell Of Death
  • Reads 37
  • Votes 9
  • Parts 3
  • Reads 37
  • Votes 9
  • Parts 3
Ongoing, First published Dec 15, 2021
2 new parts
سرعتشو کم کرد تا سگ سیاهی که دنبالش بود و با پارسهاش نگهبانارو میکشوند اون سمت بهش نزدیکتر بشه ، ولی تاریکی شب مانع دیدش میشد طی یک تصمیم آنی سرجاش وایساد تا سگ بهش برسه
بول تریر مشکی بدون مکث بهش حمله کرد و بدن خستۀ مرد محکم به زمین کوبیده شد 
پارس های وحشتناک و بلند اون حیوون حالا تو صورتش آزاد میشد و آب دهن سگ که قصد گاز گرفتن داشت پوستشو خیس میکرد و تنها مانعش دستی بود کە روی گردن سگ محکم شدە بود و اجازهٔ نزدیکتر شدنشو نمیداد 
درحالیکه نفسشو تازه می کرد ، با گرفتن قلاده تو دست آزادش فاصلۀ سگ رو همزمان با فشار دستش رو گردن سگ بیشتر کرد ، طولی نکشید تا پارس های بلند جاشونو به زوزه‌های آرومو خفه بدن
و بالاخره سکوت!
راضی از نتیجهٔ کارش به سر سگی‌ که از شدت فشار به گردنش بیهوش شده بود بوسه‌‌ای زدو با سرعت بیشتری به دویدن ادامه داد 
تا جاده چیزی نمونده‌ بودو اینو از نور کم ماشینی که از دور میدید میفهمید 
گوشهٔ لبش کش اومد 
اونا هیچوقت قرار نبود ازش دست بکشن
میخواستن هم نمیتونستن !!!
اون گردانندهٔ بازی بود :)
All Rights Reserved
Sign up to add Smell Of Death to your library and receive updates
or
#14sad
Content Guidelines
You may also like
✧HOME✧ by timi_vkook
42 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
Luminary Vhope by sana_fiction
6 parts Ongoing
🌾N͏a͏m͏e͏: Luminary 🥢C͏o͏u͏p͏l͏e͏: V͏h͏o͏p͏e͏, Kookmin 🌾G͏e͏n͏r͏e͏: Historical, Romance, Smut 🥢W͏r͏i͏t͏e͏r͏: Sana Gray 🌾A Part Of Story: 《 "میبینم یه چیزایی توی چنته داری!" زمزمه کرد و نفس های داغش روی صورتش شد‌. مردمک های لرزونش رو روی اجزای صورتش چرخوند و خواست ازش فاصله بگیره اما انگشت های پسر دور دستش سفت تر شدن. "شاید توی اینم استعداد دارم..." نیشخندش رو عمیقتر کرد و برای تلافی، خودش بود که سینش رو بهش چسبوند و حالا فاصلشون چیزی جز یه نفس نبود. نگاه براقش توان هر چیزی رو میگرفت و نمیتونست روی چیزی تمرکز کنه، اون هم زمانی که فقط میتونست اون فاصله لعنتی رو با بوسه زدن به لب های سرخ و خوش حالتش پر کنه! "دیگه توی چی استعداد داری؟" کمی روش خم شد و پسر برای حفظ تعادلش، شمشیر رو روی زمین انداخت و کف دست هاش رو به سینه سفتش کشید. "نمیدونم، خودت چه فکری میکنی؟..." پوزخندی زد و با رها کردن بازوش، کمرش رو چنگ زد. "شاید از خود بی خود کردن دیگران با هر حرفی که از اون لبای خوشگلت بیرون میاد!" 》 🥢The End: ? 🌾Bts Fiction
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
23 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
You may also like
Slide 1 of 10
T.R.N.T.D"CB"(تمام شده) cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
پرسه در نیمه شب cover
Even If You Dont Love Me cover
لورنزو | Lorenzo cover
Satisfaction(Minibook) cover
[COMPLETED] •⊱ Can I be your boyfriend again? ⊰• (HunHan) cover
✧HOME✧ cover
Luminary Vhope cover
dear (عزیز کرده) cover

T.R.N.T.D"CB"(تمام شده)

11 parts Complete

|✦|Name: #TenReasonsNotToDie |∞|Type: #Fiction ||Couple: #Chanbaek |×|Genre: #Romance #Angst #Happyend #Sliceoflife |❈|Writer: #Unplugme |✘|Translator: #GREAT_Seducer |◯|Teaser: ◐| چانیول مچ دست بکهیون رو کشید و همین باعث شد بکهیون به عقب کشیده بشه و قفسه سینه هاشون با همدیگه برخورد کنه... "چی..چیکار میکنی ولم کن..." "بهم ده روز وقت بده!!" "چی؟!" بکهیون همونطور که میخواست مچ دستش رو ازاد کنه پرسید. "بهم ده روز زمان بده تا بهت ده تا دلیل بدم که خودکشی راه درستی نیس.." |◑