OVERFILLED
  • Reads 932
  • Votes 162
  • Parts 3
  • Reads 932
  • Votes 162
  • Parts 3
Complete, First published Dec 18, 2021
-حداقل باهام نمی‌رقصی؟

با همون لبخند و چشم‌هایی که پسر رو ستایش می‌کردن ازش پرسید.
پسر لیوانش رو به میز کوبید.

-اگه یه رقص می‌خوای باید هزینه‌ش رو هم بدی، نمی‌تونی الکی منو دست‌مالی کنی!

به تهیونگ با انزجار نگاه کرد و بیزاری دومین چیزی بود که از پشت ماسکش به تهیونگ نشون میداد.

-اگه یه چیزی رو میخوای باید کیف پولت رو هم دربیاری و اگه نمی‌خوای فقط گورت رو گم کن.


وقتی چشم‌های تهیونگ بدون اینکه بخواد روی جونگوک خیره میمونه. رقصنده‌ای که فقط میخواد برای یه رقص خصوصی اغواش کنه.
All Rights Reserved
Sign up to add OVERFILLED to your library and receive updates
or
#85au
Content Guidelines
You may also like
✧HOME✧ by timi_vkook
43 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
 《 organisation 》 by LaRoza44
17 parts Ongoing
[ سازمان ] سال 1572 پنج تا دوست صمیمی؛ پارک ، مین ، وانگ ، جئون و کیم به خاطر مرتکب شدن به یه اشتباه .... از اون موقع 450 سال گذشته و حالا قدرت از پدرها به پسرها رسیده و الان اونها مجبورن پایبند قوانین اجدادشان باشن . این وسط چه اتفاق هایی ممکنه پیش بیاد؟ بخشی از داستان : نامجون: میدونم با تاسف من هیچی درست نمیشه اما من واقعا متاسفم و قول میدم که جبران کنم و اولین قدم هم برای جبران کارم جدا شدن از عمومه . از تشکیلات عموم جدا میشم و با تو و پدرت همراه میشم. امیدوارم که تو منو ببخشی. جین برای بار دوم توی اون شب شُکه شد. الان واقعا نامجون میخواست عموش ، کسی که این همه سال بزرگش کرده بود رو ترک کنه، و به خودش و پدرش کمک کنه فقط بخاطر اینکه جین ببخشدش . ****** جونگ کوک : نشنیدم جوابتو .... فهمیدی چی بهت گفتم ؟ تهیونگ : ب..بله. فکش رو ول کرد و یه قدم بهش نزدیک شد و گفت : جونگ کوک : آفرین عزیزم ، امیدوارم دیگه تکرار نشه چون فقط با یه سیلی قضیه رو تموم نمیکنم . اینم بدون که رفتار من فقط به رفتار خودت بستگی داره... خودتی که تعیین میکنی باهات مثل یه زندانبان رفتار کنم یا یه شوهر پس از این به بعد حتما مراقب حرف هات و رفتارت باش‌‌‌‌‌‌ **** ژانر: اکشن، اسمات ، عاشقانه ، جنایی ، مافیا، .. زمان آپ: آخر پارت اول توضیح دادم (^-^)/💜
Sarang  by Maed_mahyas
18 parts Ongoing
کیم تهیونگ امگایی که گناه نحس بودن رو گردن گرفت و به خاطر خانواده اش همه چیز رو رها کرد، با حال بد مستقیم به قلب قلمرو چوسان میرفت. برادرش رو کفن پوش کرده بودن و تهیونگ تا با چشم های خودش اعدام شدن دست های آغشته به خون همزادش رو نمی دید نمی تونست راحت بخوابه و یا حتی با خیال راحت بمیره. گرد و غبار راه خاکی چوسان روی جسم و روح تهیونگ پوشوند و نفهمید چطور به عنوان ملکه ی جدید کنار پادشاه جئون روی تخت نشست. جونگکوک پادشاه قلمرو چوسان و تنها کسی که تونست قلب تهیونگ رو تصرف کنه همقدم ملکه ی جدیدش میشه و شمشیر عدالت روی گردن همه سایه میندازه؛ ولی چه کسی واقعیت رو می دونست؟ کیم تهیونگ ملکه ی قصر یا جئون جونگکوک پادشاه برحق چوسان؟ چه کسی بوی خون میده؟ عاشقی که کنارش عطر نارنج رو نفس می کشه یا دشمنی که برای برملا کردن راز کیم تهیونگ شمشیر کشیده؟ ───────────── عاشقم شدی بوسیدی و من رها شدم... یه طرد شده ی بی گناه... فراموشت کردم تا از جای زخمی که روی قلبم بود گلی از نفرت جوونه نزنه ولی تقدیر... تقدیر دست های به هم بسته مون رو رها نمی کرد. غرق شدم و تو پا به پای من سقوط کردی
𝐁𝐢𝐭𝐭𝐞𝐫 𝐀𝐥𝐦𝐨𝐧𝐝 [𝐓𝐚𝐞𝐡𝐤𝐨𝐨𝐤] by mahi_kk
17 parts Ongoing
تقریبا تمام بچه های دنیا با عشق بزرگ میشن، عشقی که از پدر و مادرشون میگیرن ولی این وسط هستن بچه هایی که تا یه سنی عشق دریافت میکنن و بعدش ... خب بعدش وقتی پدر و مادرشون دیگه عشقی نسبت به هم ندارن محبتی هم به نوزادی که یه روز با عشق تو اغوش گرفتن و براش اسم گذاشتن ندارن و یادشون میره که چقدر اون بچه بدون اونا تنها میشه این وسط کیه که دلش برای بچه ای که فقط بخاطر ته کشیدن عشق دو نفر به نابودی کشیده میشه بسوزه؟ شاید هیچکس، شایدم سرنوشت یه روز یکی رو بزاره سر راهش تا بهش نشون بده راه درست چیه و نزاره توی تنهایی و افکار منفی غرق بشه نمیدونم چی به سرشون میاد، فقط اینو میدونم که.. "منم یکی از همون بچه هام " برشی از فیک: "میدونم داری گریه میکنی، بجای من اشکاتو پاک کن" "فرشته ها نباید گریه کنن " "من فرشته نیستم نونا " "هستی :) ، میدونی چرا اینو میگم؟ " "؟؟؟" روی تخت دراز کشیدم و بعد یه دیقه یه ویدیو برام فرستاد بازش کردم و دیدم از بیرون پنجره اتاقش فیلم گرفته و دارو بارون میباره "مادرم میگفت وقتی فرشته ای تنهایی گریه میکنه یه جای این کره خاکی بارون میباره ، کوک هر وقت تو گریه میکنی روی سقف خونه ما بارون میاد پس تو یه فرشته تنهایی " "حالا میشه اشکاتو پاک کنی فرشته کوچولو؟! " 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐭𝐚𝐞𝐡𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐆𝐞𝐧𝐫
You may also like
Slide 1 of 10
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
✧HOME✧ cover
 《 organisation 》 cover
🔥under the skin of the city🔥 cover
Ninety-nine cover
𝗥𝗲𝗻❦𝗶~ᵛᵉʳˢ cover
Strawberry farm||Kookv cover
Fake Chats KV cover
Sarang  cover
𝐁𝐢𝐭𝐭𝐞𝐫 𝐀𝐥𝐦𝐨𝐧𝐝 [𝐓𝐚𝐞𝐡𝐤𝐨𝐨𝐤] cover

Before you (I thought I had it all) | Kookv

26 parts Ongoing

جئون جونگکوک هر چیزی که فکرش رو می‌کنید داشت. بیزینس، پول، قدرت. هر کسی که اون رو می‌دید براش روی زانو هاش میوفتاد، ولی جونگکوک ذره ای اهمیت نمی‌داد. اوضاع به همین منوال بود، تا وقتی که یه پسر مو نقره ای وارد زندگیش شد. "عزیزم، باید زمین انداختن چیز ها رو تموم کنی." جونگکوک خودکار رو برداشت و به دست پسر داد، از قرمز شدن گونه هاش لذت می‌برد. "آم، درسته...اسم من تهیونگه. امشب من قراره سفارش تون رو بگیرم. چی دوست دارید سفارش بدید؟" فاک. Couple: Kookv. Genre: Romance, daily life, smut. Translator: Asal. Author: Es_and_Em.