•『 ♡ 𝐋𝐞𝐭𝐡𝐚𝐥 ♡ 』•
  • Reads 311
  • Votes 124
  • Parts 6
  • Reads 311
  • Votes 124
  • Parts 6
Complete, First published Dec 18, 2021
Mature
🥀 فیکشن: کشنده
🥀 ژانر: تاریخی،  عاشقانه، اسمات، انگست
🥀 کاپل: هونلی 
🥀 نویسنده: روشنا
ᯏ

+فقط بهم بگو ... زندگیِ خوبی داشتی؟!
_بدونِ تو همه چی برام جهنم بود 

ᯏ 

⛩ 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝑳𝒆𝒕𝒉𝒂𝒍
⛩ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝑺𝒎𝒖𝒕 , 𝑯𝒊𝒔𝒕𝒐𝒓𝒊𝒄𝒂𝒍 , 𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕
⛩ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝑯𝒖𝒏𝑳𝒂𝒚
⛩ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 : 𝑨𝒚𝒕𝒆𝒓𝑳𝒂𝒏𝒅 (𝑹𝒐𝒔𝒉𝒂𝒏𝒂)
All Rights Reserved
Sign up to add •『 ♡ 𝐋𝐞𝐭𝐡𝐚𝐥 ♡ 』• to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
mind of mine [zarry] by ela_stylik
13 parts Complete
+ اولین باری که اینجارو دیدم انقدر محوش شده بودم که تا مدت ها هر روز به عشق دیدنه این منظره ساعت ها قبل از غروب اینجا منتظر میشستم...به نظرم قشنگ ترین چیزیه که دیدم... از دیدنه اون صحنه سیر نمیشدم.بالاخره بعد از چند دقیقه که دیگه هوا تاریک شده بود و خورشید کامل غروب کرده بود،برگشتم سمتش... - ولی من چیزه زیبا تری هم دیدم با تعجب نگاهم کرد.به چشماش نگاه میکردم و سعی میکردم رنگشو تو اون تاریکی به یاد بیارم... + چی؟!چه چیزی میتونه قشنگ تر از این باشه؟! چند لحظه سکوت کردم... - این صحنه زیبا ترین چیزی نیست که دیدم،چون از بین میره...چون فقط چند دقیقه توی روز میتونی داشته باشیش...چون شیش ماهه سال،این صحنه رو به خاطر بارون یا برف و ابر از دست میدی.....پس این زیبا ترین نیست...ولی چشمای تو زیبا ترین ترکیبه رنگیه که من تا حالا دیدم...رگه های سبز یشمی ای که از بین یاقوته چشمات رد شده....همراهه اون رگه های سبز-ابی ای که دور تا دوره مردمکتو احاطه کردن.........اینا زیبا ترین چیزایین که من دیدم هری.... ******* وقتی بیدار شی و خودتو تو بدن کس دیگه پیدا کنی چیکار میکنی؟ مطمئنا یه دلیل خاص داره،نه؟ وگرنه چرا باید روحت با روح کس دیگه جا به جا بشه؟! ولی اون دلیل چیه؟؟؟ zarry stylik au Book 4 [ completed ]
Killer of the moon.(VK) by yonoba00
28 parts Ongoing
اون پسر اونقدر زیبا بود که ماه جلوی زیباییش کم می آورد. مخصوصا زمانایی که هانبوک سفید می‌ پوشید. زیبا رویی که با زیباییش ، ماهِ زیبای آسمان شب رو ، به قتل میرسوند! "Killer of the moon" _Upcoming_ Couple: Taekook, Namjin, Yoonmin/Sope? Genre: Historical, Mysterious, Forced Marriage, Angust, M'preg, Smut با تولد دوباره‌ی خورشید، در طلوع صبحی دیگر، زمانی که همه، اون روز رو مثل همیشه می‌پنداشتن، رویدادی رخ داد، که حال همگان رو دگرگون کرد! اتفاقی که این همه رو متوجه‌ی این کرد که: جئون جونگ کوک، فرزند آخر فرمانروا جونگ کیونگ، امپراطور شرقی کره، قابلیت باروری داره! این یه رسوایی بود! یه رسوایی که حیثیت امپراطوری رو می‌برد. چی میشه اگه بخوان برای جبران این آبرو‌ریزی، اون رو مجبور به ازدواج با ولیعهد نیمکره‌ی دیگه‌ی کره کنن! البته تحت عنوان یک دختر! یک تیر و سه نشون! صلح! ماست مالی رویداد! و راحت شدت از شر اون پسرک دو جنسه و مایه‌ی ننگ! اما این رابطه‌ی سمی و ممنوعه، دووم خواهد آورد؟
𝐓𝐚𝐤𝐞 𝐌𝐲 𝐒𝐨𝐮𝐥 || 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 (𝖢𝗈𝗆𝗉𝗅𝖾𝗍𝖾𝖽) by CallMeKyan
30 parts Complete
🔞 -سرورم ... آه... نتونست جملش رو کامل کنه وقتی یونگی زبونش رو آروم روی شاهرگ پسر کوچکتر کشید و بطور ناگهانی گردنش رو گاز گرفت و باعث ناله ی بلند تر جیمین شد. +تو... توی لعنتی... میدونی هربار که برای من میرقصی من رو به جنون میکشی... مطمئن باش نمیزارم اینبار بهت آسون بگذره! صدای دو رگه و خشن و در عین حال زمزمه وار یونگی باعث لرزیدن بدن ظریف پسر توی آغوشش شد و نتونست جلوی ناله ی ناخودآگاهش رو بگیره و همین یونگی رو تشویق کرد چنگ محکمی به باسن تپل پسر کوچولوش بزنه و لب های نرمش رو بین دندون هاش بگیره و مک محکمی به اونا بزنه. +تو متعلق به منی...فقط من! ┏━━━━━━━━━━ 帶走我的靈魂 ☾︎⃤━━━━━━━━━━┓ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦𝘴: 𝘏𝘪𝘴𝘵𝘰𝘳𝘪𝘤𝘢𝘭 , 𝘚𝘶𝘱𝘦𝘳𝘯𝘢𝘵𝘶𝘳𝘢𝘭 , 𝘔𝘺𝘴𝘵𝘦𝘳𝘺 , 𝘚𝘮𝘶𝘵🔞 𝘔𝘢𝘪𝘯 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘔𝘪𝘯 𝘖𝘵𝘩𝘦𝘳 𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦𝘴 : 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘝 𝘈𝘶𝘵𝘩𝘰𝘳 : 𝘊𝘢𝘭𝘭𝘔𝘦𝘒𝘺𝘢𝘯 #1 in TaeKook #1 in ParkJimin #1 in MinYoongi #1 in Jung Hoseok #1 in KimSeokjin #1 in Supernatural #1 in History #1 in Jimin #2 in BL #2 in Suga #2 in YoonMin #3 in Kpop #5 in KookV
You may also like
Slide 1 of 10
mind of mine [zarry] cover
NIALL HORAN'S QUOTES cover
➴cαℓℓ мє нyυทg [ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ] cover
Killer of the moon.(VK) cover
Colorful (L.S)  cover
Agnosthesia  cover
Eros Nemesis cover
𝐓𝐚𝐤𝐞 𝐌𝐲 𝐒𝐨𝐮𝐥 || 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 (𝖢𝗈𝗆𝗉𝗅𝖾𝗍𝖾𝖽) cover
red wine  _ شراب قرمز cover
Royal Omega cover

mind of mine [zarry]

13 parts Complete

+ اولین باری که اینجارو دیدم انقدر محوش شده بودم که تا مدت ها هر روز به عشق دیدنه این منظره ساعت ها قبل از غروب اینجا منتظر میشستم...به نظرم قشنگ ترین چیزیه که دیدم... از دیدنه اون صحنه سیر نمیشدم.بالاخره بعد از چند دقیقه که دیگه هوا تاریک شده بود و خورشید کامل غروب کرده بود،برگشتم سمتش... - ولی من چیزه زیبا تری هم دیدم با تعجب نگاهم کرد.به چشماش نگاه میکردم و سعی میکردم رنگشو تو اون تاریکی به یاد بیارم... + چی؟!چه چیزی میتونه قشنگ تر از این باشه؟! چند لحظه سکوت کردم... - این صحنه زیبا ترین چیزی نیست که دیدم،چون از بین میره...چون فقط چند دقیقه توی روز میتونی داشته باشیش...چون شیش ماهه سال،این صحنه رو به خاطر بارون یا برف و ابر از دست میدی.....پس این زیبا ترین نیست...ولی چشمای تو زیبا ترین ترکیبه رنگیه که من تا حالا دیدم...رگه های سبز یشمی ای که از بین یاقوته چشمات رد شده....همراهه اون رگه های سبز-ابی ای که دور تا دوره مردمکتو احاطه کردن.........اینا زیبا ترین چیزایین که من دیدم هری.... ******* وقتی بیدار شی و خودتو تو بدن کس دیگه پیدا کنی چیکار میکنی؟ مطمئنا یه دلیل خاص داره،نه؟ وگرنه چرا باید روحت با روح کس دیگه جا به جا بشه؟! ولی اون دلیل چیه؟؟؟ zarry stylik au Book 4 [ completed ]