Confused Love
  • Reads 1,883
  • Votes 359
  • Parts 4
  • Reads 1,883
  • Votes 359
  • Parts 4
Complete, First published Dec 19, 2021
[کامل شده]
ونوو و مینگیو پس از پنج سال رابطه تصمیم میگیرن به همه چیز پایان دهند.
 آنها بدنبال عشق در جایی دیگر میگردند.
All Rights Reserved
Sign up to add Confused Love to your library and receive updates
or
#2seventeen
Content Guidelines
You may also like
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
24 parts Complete
اسم:dear (عزیز کرده) تمام شده✓ ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
✧HOME✧ by timi_vkook
42 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
🔥Strangers From Hell🔥   🔥 غریبه هایی از جهنم🔥 by Strangerfromhellover
18 parts Ongoing
وقتی یه قاتل سریالی سایکو عاشقت میشه چیکار میکنی؟ می مونی یا فرار میکنی؟ داستان از اونجا شروع میشه که یه قاتل سریالی، عاشق پسری میشه که، در همسایگیش زندگی می کنه. - آجوشی من هیچ علاقه ای به مردها ندارم هاااا. گفته باشم یه وقت دچار سو تفاهم نشی! + عزیزم تو متعلق به منی ♥️ Baby you belong to me ♥️ نگران هیچی نباش ... من کنارتم!!! سایکو. رمنس. بی ال. روانشناختی. انگست. جنایی. رمز آلود. راز آلود. ترسناک. supernatural . سوپر نچرال ( با اقتباس از وب تونی به همین نام ) سیر تکاملیه داستان کاملا با نسخه ی اصلی و سریال متفاوت است. وقتی سریال غریبه هایی از جهنم رو دیدم عاشق نقش موون جو و جونگ وو شدم که باعث شد این کاپل رو خلق کنم. #سیدونگ #sidong امیدوارم شما هم مثل من عاشق این کاپل بشین چون قراره باهاشون داستانها بسازیم 😁 نکته: دوستان صبور باشین. به شخصیتها اجازه بدین داستانشون رو بگن. ممکنه اول کمی کند پیش بره ولی در ادامه قطعا جذاب خواهد شد. پس حتما بخونید. ووت و کامنتتون حتی در صورت پایان یافتن داستان میتونه خیلی موثر باشه. پس خوشحال میشم همراهم باشین. دوستتوون دارم♥️ میتونید برای دیدن ویدیوهای بیشتر و ادیتهای میان چپتر در کانال تلگرامی زیر عضو بشید👇 @Strangersfromhelllover
𝑴𝑶𝑳𝑻 by panikamm
68 parts Ongoing
"مولت" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی، معمایی، اکشن، رومنس، انگست، اسمات" کاپل: "کوکمین، تهگی" ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• _نگران نباش، این مرد... سر چرخوند و خیره به تصویر جونگکوک که داشت اسلحه اش رو به جلیقه زیر کتش برمیگردوند و همزمان با یکی از افرادش صحبت میکرد، با لبخند شروری ادامه داد: _رام من خواهد شد. پسر بزرگتر با حالت کنایه واری چشم هاش رو چرخوند و دوباره دست هاش رو به سینه اش زد: _فقط یه احمق مثل تو می‌تونه دنبال رام کردن مردی مثل اون باشه! پسر کوچکتر ناخودآگاه خندید و بعد دوباره نگاهش رو به سمت اون کشید و با حالت تمسخر آمیزی تکرار کرد: _مردی مثل اون؟ منظورت چیه؟! پسر بزرگتر با نگرانی محو این پا و اون پا کرد: _اون کاپیتان تیم الفاست، یه هیولاست! اما تو...داری باهاش مثل یه عروسک بازی می‌کنی! _در اینصورت...هیولای واقعی من نیستم؟! پسر کوچکتر با لبخند شرورانه ای پرسید و باعث شد پسر بزرگتر پیشونیش رو با کلافگی ماساژ بده. این پسر حرف حساب حالیش نبود. ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• وضعیت: درحال آپ
You may also like
Slide 1 of 10
لبخند /Smile/ <یونمین> cover
𓄂 𝗖𝗹𝗲𝗼𝗽𝗮𝘁𝗿𝗮 cover
dear (عزیز کرده) cover
Daddy's little kitten(BDSM) cover
✧HOME✧ cover
New Life cover
Lamia🥀 cover
🔥Strangers From Hell🔥   🔥 غریبه هایی از جهنم🔥 cover
Shall we play? cover
𝑴𝑶𝑳𝑻 cover

لبخند /Smile/ <یونمین>

36 parts Complete

ژانر: درام/ برشی از زندگی / انگست کاپل: یونمین خلاصه: یونگی ۷ ساله ازدواج کرده و یه بچه داره ولی اینا دلیل بر این نیست که یونگی صاحب درخشان‌ترین لبخندی که توی عمرش دیده رو فراموش کنه! قسمتی از فیک: یونگی: من زندگی آرومی دارم، من یه همسر خوب ومهربون دارم که به خوبی مواظب دخترمون و منِ ؛ یه دختر کوچولوی ۴ ساله‌ی بامزه و سالم و باهوش دارم، یه کار خوب و درآمد خوبی دارم، زندگی که ایده‌آل خیلی‌هاست رو دارم من لبخند میزنم بقیه به زندگیم غبطه میخورن تو چطور میتونی وقتی بعداز ۸ سال منو دیدی بهم بگی لبخندام واقعی نیستن؟ من همه‌چیز توی زندگیم دارم جیمین: نداری ، تو منو توی زندگیت نداری!