
یازدهم نوامبر، روز تولد نحس آدرین بود. انقدر نحس که اون روز، آدرین مرد. یا حداقل این تصور خوشبینانهاش بود. صبح روز بعد، تو محیطی کاملاً ناآشنا چشم باز کرد، به عنوان یه امگای ثروتمند! اما زند گی هیچوقت با اون مهربون نبود، و حتی اون ثروت رو هم رایگان در اختیارش نذاشت. برای به دست آوردن کنترل کامل این زندگی جدید، باید مأموریتی رو به انجام میرسوند. با هدف انجام دادن اون مأموریت و به دست آوردن کنترل زندگیش، ادامهی تحصیل و شاید حتی برگشتن به خونه، قدم به کمپانی نیتبان گذاشت. اما تو اعماق این زندگی جدید و پرتجملات و پرماجرا، راز بزرگی نهفته بود. رازی که آروم آروم شروع به آشکار شدن کرد...All Rights Reserved