ادامه فیک ترجمه ای آلفای من درحالی که با تمام وجودش از آلفا ها متنفر بود، اما بچه یه آلفا توی شکمش بود. علاوه بر این، پدر بچه تمام تلاشش رو میکرد تا توی زندگی اون جایگاهی کسب کنه، اگرچه نمیدونست بچه ای درکاره بنابراین چقدر بیشتر میتونست در برابر مودب ترین و با فکر ترین آلفایی که توی زندگیش دیده بود مقاومت کنه؟ ژانر:امگاروس_ آمپرگ کاپل ها:سپ،کوکوی (یونگی و کوک تاپ) من خودم خواننده ام و صرفا چون دوست داشتم ببینم تهش چی میشه همزمان با خوندن خودم براتون آپ میکنم و اینکه آپ نظم مشخصی نداره از اونجایی که دانش آموز یازدهمم و خب درسام زیاده. ❤️چیزی که اینجا آپ میشه از قسمت ۲۰ به بعده❤️ ترجمه قسمت اول تا بیستم رو از پیج نویسنده زیر میتونید بخونید: @arry7 امیدوارم خوشتون بیاد😁All Rights Reserved