[COMPLETED] -پس هرزه هارو میاری اینجا به فاک میدی؟ با تموم شدن حرفش از پشت یقش کشیده شد و محکم به دیوار چسبید. با چشمای ترسیده به تهیونگ که پوزخند به لب بهش نزدیک میشد نگاه کرد. -اینکه بهم اعتماد نداری بده بیبی. نوک زبون گرمش رو بیرون آورد و روی فلز نازک کنار لب جونگکوک کشید: « اما همونطور که قبلا گفتم حاضرم هربار خودم رو بهت ثابت کنم.» ___________________________ -هی سختش نکن، ما میتونیم طبق قول و قرارمون باهم باشیم. -شوخی میکنی؟ من نمیتونم با یه دزد دروغگوی هیولا، مثل تو بمونم و دوسش داشته باشم. تهیونگ طبق چیزی که توی خونش بود، یعنی همون عوضی بودن چشماش رو درشت و لحنش رو گرفته تر کرد:«اما با دوست داشتن توئه که این هیولا میتونه قول بده دیگه پسر خوبی بشه.» -ازت متنفرم! 🔺𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤. 🔻𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐜𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭.