💫 Sinless 💫 _ جئون جانگکوک بهت میگم من و از این اتاقک کوفتی بیرون بیار در حالی که نفس هاش به شمار افتاده بود مشت های بیجونش رو روی در فلزی آسانسور فرود میاورد روی زانو هاش نشست و آخرین ضربه هارو به در زد جونگکوک انگار اتفاقی نیوفتاده از پشت مانیتور بلند شد و در حالی که با خودش فکر میکرد اون پسر در حال فیلم بازی کردنه از اونجا دور شد __________ چانیول چسب رو از روی دهان پسر کند و بعد از اخ بلدی که گفت اولین چیزی که بکهیون به زبون اورد بد ترین فحشی بود که تاحالا چانیول یه گوش هاش خورده پسر بلند قد دستش رو دور گردن پسر حلقه کرد و اون رو به شیشه پشت سرش چسبوند به وضوح لرزش بدن بکهیون و زیر دست هاش حس میکرد ، بکهیون میترسید تا شیشه بشکنه و بکهیون حدس میزد که از حدودا طبقه چهلم به پایین سقوط کنه روز های آپ :یک روز در هفته اما نا مشخص 🌙 توجه این داستان کاملآ اسمات می باشد 🙂 کاپل ها : کوکوی ، سپ ، جانبکAll Rights Reserved