♜SHADOW♜
  • Reads 1,913
  • Votes 194
  • Parts 2
  • Reads 1,913
  • Votes 194
  • Parts 2
Complete, First published Jan 14, 2022
نام: سایه
ژانر: اسمات، هارش، روانشناسی
وضعیت: اتمام یافته

هشدار! 
این داستان دارای صحنه‌های🔞 باز و دلخراش است. مسؤولیتی گردن نویسنده نیست، انتخاب با شماست. 


🎴خلاصه↓

عشقِ بینِ جونگکوکِ روانکاو و تهیونگِ بیمار! 
رابطه‌شون به تخت هم می‌کشه اما سرانجامش؟ 
"سوراخم رو گشاد کن گوک!"
Public Domain
Sign up to add ♜SHADOW♜ to your library and receive updates
or
#306فارسی
Content Guidelines
You may also like
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓱𝓸𝓹𝓮 𝓿𝓮𝓻) by Elin_0005
7 parts Ongoing
ᴍᴀɪɴ ᴄᴀᴜᴘʟᴇ : ᴠʜᴏᴘᴇ, Kᴏᴏᴋᴊɪɴ ɢᴇɴʀᴇ : ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ , Sᴍᴜᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ғʟᴜғғ , ᴄᴏᴍᴇᴅʏ *کوکجین دیرتر وارد داستان میشه(P-3) ولی همونقدر اصلی و مهمه:) ژانر: امگاورس،پلیسی، کمدی، فلاف، اسمات، انگست Intro: *******VP خب... ما دوست بودیم؛ حداقل وقتایی که از شدت هورنی بودن تو صورت هم ناله نمی‌کردیم دوست بودیم. ولی اوضاع از جایی عجیب شد که درست قبل از مهم ترین ماموریت زندگیم... جواب آزمایشم مثبت شد. و الآن... ما دوتا دوست بودیم که شاید حداکثر تا هشت ماه و دو هفته دیگه صاحب یه کوچولوی یهویی میشیم. Intro ******KJ شاید اولین بار که خندتو دیدم اتفاق افتاد؟! فلسفه‌اشو نمیدونم... آخه کدوم احمقی واسه احساساتش فلسفه میبافه... ولی میدونم بعد از اون بود که به خودم اومدم، دیدم چیزی ازم باقی نمونده... هرچی بود فقط و فقط "تو" بودی تو و خنده هات.. شیطنتات.. قانون شکنیات.. ‌ بعداً ولی جفتمون عوض شدیم، اما همچنان با تمام وجودم اصرار داشتم پیشم باشی! تو و اخمات.. بی اهمیت بودنات نسبت به من و دختر کوچولومون.. گوشه گیریات و کارایی که تمام عمر ازشون فرار میکردی ولی دست سرنوشت مجبورت کرد انجامشون بدی؛ حالا بهم بگو عزیزم!! چطوری منیکه ازم چیزی باقی نمونده و فقط تو درون وجودم جریان داری... باید با این توی جدید بسازه؟!
You may also like
Slide 1 of 10
my room [ hyunghyuk _monsta x] cover
All of my heart is yours cover
Crown Prince || Vkook,Yoonmin cover
whalien52 cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Amor cover
𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌 𝑻𝒐𝒓𝒎𝒆𝒏𝒕🖤⛓️ cover
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓱𝓸𝓹𝓮 𝓿𝓮𝓻) cover
 RED BOY | KOOKJIN  cover
𝐿𝐸𝑀𝒪𝒩 cover

my room [ hyunghyuk _monsta x]

9 parts Complete

شاید همه چیز از اتاق آبی رنگ بیروحی شروع شد که انتظارم رو میکشید، شاید هم نور خورشیدی که سرمای اتاق رو خنثی میکرد این داستان رو شروع کرد، داستان "اتاق من" . کاپل:هیونگهیوک (هیونگوون و مینهیوک) گروه: منستا اکس