DAN |Kookv|
  • Reads 14,358
  • Votes 1,637
  • Parts 4
  • Reads 14,358
  • Votes 1,637
  • Parts 4
Complete, First published Jan 17, 2022
_ من برای خوشحالی تو اینکارو کردم .. تهیونگ 
قلبش از حرفی که شنید لرزید .. پاهاش شل شد و سنگینی اش رو روی زانوش انداخت 
_ چ..چی؟
_ بهم گفتی لایق خوشبخت شدنم ..
نفس عمیقی کشید و دوباره صورتش رو نوازش کرد 
_ ولی من هیچوقت لیاقت داشتن تو رو ندارم

کاپل: کوکوی
ژانر: رمنس، انگست، اسمات، محارم

چنل تلگرام: @kookvmoment
All Rights Reserved
Sign up to add DAN |Kookv| to your library and receive updates
or
#415fanfiction
Content Guidelines
You may also like
PRINCE // KOOKV ✔️ by teakookvreal
34 parts Complete
[پرنس || prince]🍻 |COMPLETE| کیم تهیونگ، انترن جوانی که به طرز عجیبی برادرش چند وقتیه ناپدید شده و اون طبق گذشته‌ای که از برادرش میدونه هر روز به کازینوها و کلاب‌های سئول سر میزنه تا بتونه ردی ازش پیدا کنه اما یه روز توسط افراد مافیایی دزدیده میشه... برشی از داستان: فصل1📍 _میخوای منو بکشی درسته؟اصلا تو دلیلی برای اون رفتار های مسخره‌ای که توی دفترت نوشتی داری؟یا فقط یه سادیسمی هستی که از کشتن آدما لذت میبره؟ جونگ‌کوک سری تکون داد و صورت خیس از اشک پسر رو با دست هاش قاب گرفت. پیشونیش رو به پیشونی پسر چسبوند و گفت: _تو...تو تمامِ منی تهیونگ؛چطور تونستی همچین فکری بکنی؟من عاشقت نیستم بلکه تو رو میپرستم پرنسس.و تو با خودت فکر کردی که من میتونم بکشمت؟ فصل2 📍 _فودوشین! تهیونگ گفت و مرد با نگاهی پرسشگر به پسر خیره شد. _فودوشین یک کلمه ژاپنیه که به معنای خنثی شدن احساسات آدمه. یعنی قلب آدم جوری میشه که دیگه نه خوشحالی رو حس میکنه و نه درد و غم رو.جونگ‌کوک؛ تو،پدرم،مادرم و هر کس دیگه ای که توی زندگیم بود چنین بلایی رو سرم آوردین! کاپل: کوکوی ژانر:انگست،اسمات،مافیا،رمنس نویسنده: #Emma دوستان این فیک متعلق به این نویسنده ی مهربونمونه که اجازه دادن داستان جذابشون داخل اکانتم بمونه😍💋 آیدی تلگرام : @M1n8ung واتپد: Emmary_kim22
𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 [𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘] by silver__pen
13 parts Ongoing
/دینیتری/ " رد خونمو دنبال کرد و به اشتباه به قلبم رسید" دینیتری : داستان زندگی افرادی که سر بازی عشق و قدرت کیش و مات شدن! " یکی زیر دود سیگار اسیر میشه و دیگری درون سایه ی مرگ.. هر دو اسیرن... اهمیتی نداره زندانبانشون کیه... مهم اینه که انسان قبل درک کردن زندگی مرگ رو تجربه میکنه... تجربه ای محاکمه شده توسط اشتباهات...." __________ میدونی چیه" سیاه ".. گاهی وقت ها فکر می کنم تو آخر صفحه ی کتاب غمگینم فقط یک داستان بی سر و ته خوابیده... ولی اشتباه می کردم تو تک تک جملات کتابم اسم تو هک شده ... بدون هیچ جوهری... تا ابد سیاه من باقی بمون ... خوبیش اینه سیاه به هر رنگی میاد.. حتی قرمز ●متوقف شده __________ ✞︎𝑁𝑎𝑚𝑒=𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 ✞︎𝑔𝑒𝑛𝑟𝑒=𝑆𝑢𝑝𝑒𝑟𝑛𝑎𝑡𝑢𝑟𝑎𝑙,𝑠𝑐𝑎𝑟𝑦, 𝑣𝑎𝑚𝑝𝑖𝑟𝑒, 𝑠𝑚𝑢𝑡, 𝑎𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑑𝑎𝑟𝑘 ,𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 ✞︎𝑐𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒=𝑣𝑘𝑜𝑜𝑘 ✞︎𝑠𝑢𝑏_𝑐𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒=𝑦𝑜𝑜𝑛𝑚𝑖𝑛 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟= 𝐖𝐇𝐈𝐓𝐄_وایت
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
You may also like
Slide 1 of 10
PRINCE // KOOKV ✔️ cover
𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 [𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘] cover
MYTH | TK  cover
King's Lover cover
kookv Heaven In HELL [ Completed ] cover
DARK OMEGA cover
Kamomiru | kookv cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Shine in the dark cover
به زیبایی ماه cover

PRINCE // KOOKV ✔️

34 parts Complete

[پرنس || prince]🍻 |COMPLETE| کیم تهیونگ، انترن جوانی که به طرز عجیبی برادرش چند وقتیه ناپدید شده و اون طبق گذشته‌ای که از برادرش میدونه هر روز به کازینوها و کلاب‌های سئول سر میزنه تا بتونه ردی ازش پیدا کنه اما یه روز توسط افراد مافیایی دزدیده میشه... برشی از داستان: فصل1📍 _میخوای منو بکشی درسته؟اصلا تو دلیلی برای اون رفتار های مسخره‌ای که توی دفترت نوشتی داری؟یا فقط یه سادیسمی هستی که از کشتن آدما لذت میبره؟ جونگ‌کوک سری تکون داد و صورت خیس از اشک پسر رو با دست هاش قاب گرفت. پیشونیش رو به پیشونی پسر چسبوند و گفت: _تو...تو تمامِ منی تهیونگ؛چطور تونستی همچین فکری بکنی؟من عاشقت نیستم بلکه تو رو میپرستم پرنسس.و تو با خودت فکر کردی که من میتونم بکشمت؟ فصل2 📍 _فودوشین! تهیونگ گفت و مرد با نگاهی پرسشگر به پسر خیره شد. _فودوشین یک کلمه ژاپنیه که به معنای خنثی شدن احساسات آدمه. یعنی قلب آدم جوری میشه که دیگه نه خوشحالی رو حس میکنه و نه درد و غم رو.جونگ‌کوک؛ تو،پدرم،مادرم و هر کس دیگه ای که توی زندگیم بود چنین بلایی رو سرم آوردین! کاپل: کوکوی ژانر:انگست،اسمات،مافیا،رمنس نویسنده: #Emma دوستان این فیک متعلق به این نویسنده ی مهربونمونه که اجازه دادن داستان جذابشون داخل اکانتم بمونه😍💋 آیدی تلگرام : @M1n8ung واتپد: Emmary_kim22