𝖬𝗒 𝗋𝗂𝖼𝗁 𝗌𝗎𝗀𝖺𝗋𝖽𝖺𝖽𝖽𝗒 | 𝗄𝗈𝗈𝗄𝗏
  • Reads 73,539
  • Votes 8,723
  • Parts 30
  • Reads 73,539
  • Votes 8,723
  • Parts 30
Ongoing, First published Jan 20, 2022
چی می شه اگه تهیونگ بخاطر اتفاقاتی ک تو زندگیش افتاده،ب کمک دوستش بتونه خیلی اتفاقی ی شوگر ددی پولدار پیدا کنه؛🪐📻
#Sugardaddy
𝖲𝗍𝖺𝗋𝗍:1401/1/1
𝖤𝗇𝖽:...
𝖴𝗉𝖽𝖺𝗍𝖾 𝖳𝗂𝗆𝖾:قولی بابت آپ بهتون نمی دم هر وقت تونستم براتون آپ می کنم
𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾:𝖪𝗈𝗈𝗄𝗏,𝖸𝗈𝗈𝗇𝗆𝗂𝗇
𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾:𝖲𝗎𝗀𝖺𝗋𝖽𝖽𝖺𝗒,𝖲𝗆𝗎𝗍,𝖥𝖺𝗇𝗍𝖾𝗌𝗒,𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾
All Rights Reserved
Sign up to add 𝖬𝗒 𝗋𝗂𝖼𝗁 𝗌𝗎𝗀𝖺𝗋𝖽𝖺𝖽𝖽𝗒 | 𝗄𝗈𝗈𝗄𝗏 to your library and receive updates
or
#167gay
Content Guidelines
You may also like
In "Kim" Mansion ⏳️ by Saghar_Stories
37 parts Complete
شما چقدر به پسرداییتون وابسته هستین ؟ اصلا چندبار در سال میبینینش ؟ خونه هاتون چقدر به هم نزدیکه ؟ جواب این سوال ها برای جونگکوک خیلی سادس ! اون دیووانه‌وار وابسته‌ی پسر داییشه ! کیم تهیونگی که باهاش تو یک خونه زندگی میکنه و از لحظه‌ای که چشم به این دنیا باز کرده اون رو دیده 👬🏻 ولی هر آدمی تو زندگیش اشتباهاتی داره ... گاهی آدم ها با پیش داوری ها و تصمیمات غلطشون فقط زندگی خودشون رو نه ، بلکه زندگی کسی که دوسش دارن رو هم زیر و رو میکنن همونطور که جونگکوک و تهیونگ با اشتباهشون زندگی همدیگه رو به هم ریختن ...🙃 □■□■□■□■□■□■□ +مامانی ؟ عزیزدل یَنی شی ؟ -عزیزدلو به کسی میگن که از ته قلب دوسش دارن ... یعنی برای قلبشون خیلی باارزش و مهمه +همه میتونن یه عزیزدل داشته باشن ؟ -آره عزیزم هرکسی میتونه برای خودش عزیزدل داشته باشه +تاتا تاتا ... تو عزیزدله منی ! +عزیزدله توام من باشم ؟ -تو همیشه‌ی همیشه عزیزدل منی □■□■□■□■□■□■□ Story Genre: Fluff,romance,smut❤️‍🔥 Couple: Vkook,Namjin,secret😏💏🏻 "Complete "🪷
You may also like
Slide 1 of 19
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 cover
the glasses┆kv  ✔️ cover
𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐑𝐢𝐯𝐚𝐥 [𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤] cover
4427 cover
In "Kim" Mansion ⏳️ cover
❊𝐏𝐨𝐥𝐢𝐥𝐥𝐚❊ cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇ cover
𝗗𝗔𝗚𝗚𝗘𝗥 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞  cover
Hand job | Vkook cover
My you  cover
Round one | kookv cover
Hyunlix. cover
Fighter Kookv cover
pure love cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
«𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢|باریکه‌‌ای‌از‌نور✔︎» cover
training wheels»»sope cover

𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎

16 parts Ongoing

جفت‌شدن با آلفای سیاه و داشتن مارک مرگبارش آخرین چیزی بود که کیم تهیونگ هیجده‌ساله از زندگیش می‌خواست؛ خبرنگار جوان وقتی برای ماجراجویی پاش رو داخل اون کلاب لعنتی گذاشت هیچ‌وقت تصورش رو هم نمی‌کرد قراره با جفت آینده‌اش مواجه بشه؛ جئون هاییرو، یاکوزایی که توی نگاهِ اول شیفته‌ی اون امگای مو فندقی شده بود.