❀ مولتیشات کامل⁴ ᝰ سیگار نکش
❀ ژانر ᝰ غمگین . روانشناسی . عاشقانه . اسمات
❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان
❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شیبو"
❥𝗠𝗨𝗟𝗧𝗜𝗦𝗛𝗢𝗧 ᝰ Full⁴
❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘 ᝰ angst , psychology , romance , Smut
❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan
❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ zhra.m "XiBo"
_____________________________
_میشه انقد نکشی؟
با چشمان بسته سر تکان داد و "هوم" کشداری گفت.
_ییبو!
آن صدای پر از سرزنش، باعث شد تا پلکهایش را از هم فاصله دهد.
کمی مکث کرد و خیره در چشمان سرخ از خستگی جان دود سیگار را بیرون فرستاد.
_اگه نکشم برمیگردی؟
نفس عمیقی کشید و به تقلید از او زمزمه کرد: نه.
_پس میکشم.
جان خندید و با لحن هشداردهندهای کلمات را به بیرون از لبهایش هدایت کرد: زیادی سرتقی.
_برگرد و کاری کن سرتق نباشم.
درحالی که روی شکم میخوابید گفت و جان از پشت دوربین به بدن لاغر اما زیادی زیبای روبهرویش خیره شد.
_هنوز یک سال و پنج ماه و دو روز مونده.
از قصد گوشهی لباسش را بالا داد و سیگار را گوشهی لبش چرخاند.
_پس به اندازهی یک سال و پنج ماه و دو روز میکشم. وقتی برگشتی جلوم رو بگیر.