˓▾ 𝐅ICTION: And Suddenly Love ˓▾ 𝐆ENRE: action, romance , smut ˓▾ 𝐀UTHR: ꜱʜɪᴀ +بایست...شرایط رو از این بدتر نکن! حالا ییبو لبه کشتی پشت بهش ایستاده بود و نفس نفس میزد. به طرف ژان برگشت و با اسلحه اش اون رو هدف گرفت. با صدای پر از دردی گفت: _تو بهم خیانت کردی +ییبو... همون لحظه صدای شلیک و سوزشی توی سمت راست بدنش نزدیک شونه اش حس کرد. میتونست صدای افرادش که صداش میزدن رو بشنوه و حتی خودش هم نفهمید کی دستش روی ماشه لغزید و بعد از اون چهره بهت زده ییبو، جاش رو به لبخند دردناکی داد و درحالیکه لباسش غرق در خون میشد، توی آب افتاد.All Rights Reserved