𝗛𝗨𝗡𝗧𝗘𝗥 | هـانتـ‌ر
  • Reads 148,678
  • Votes 15,089
  • Parts 49
  • Time 10h 44m
  • Reads 148,678
  • Votes 15,089
  • Parts 49
  • Time 10h 44m
Complete, First published Feb 01, 2022
+ من از زجر دیدن دیگران لذت میبرم !
_ چه جالب ! چون منم از زجر دیدن خودم لذت میبرم ، فکر کنم بتونیم درد همدیگه رو تسکین بدیم...
شاید اینجوری حس عذاب وجدانم کمتر بشه
‌
زجر دیدن میتونه لذت بخش باشه وقتی اون گوشه ذهنت هنوز هم خودت رو سرزنش میکنی..البته..این گزینه برای انسان هایی با روان سالم صدق نمیکنه..!
باید روانت درگیر باشه تا از این موضوع لذت ببری..
و حالا چه چیزی برای اونها بهتر از تسکین دهندگی درد هم بود!؟ 
-
دوست داشتن تو یه بازیِ که آخرش باخته :)
••••
ᴊᴇᴏɴ ᴊᴜɴɢᴋᴏᴏᴋ | ʜᴏᴀɴɢ ʟᴀʀᴀ
••••
رومنس_BDSM_اسمات_ درام_رازآلود_HORROR
،به‌قلم‌نینا،
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add 𝗛𝗨𝗡𝗧𝗘𝗥 | هـانتـ‌ر to your library and receive updates
or
#979fiction
Content Guidelines
You may also like
𝐹𝑖𝑟𝑒 𝑜𝑛 𝑓𝑖𝑟𝑒 by tara97jk
46 parts Ongoing
Genre : Romance | Smut | Historical | Fantasy | Cap :Vkook | Hopmin or yoonmin or theresom? Secret 😈 Up: Author: Amador | حس میکرد به اون مکان تعلق داره... کششی که به مجسمه های درون سالن فرعی موزه داشت رو نمیتونست انکار کنه... انگار یک نفر اونجا بود و صداش میزد. هربار حس میکرد اون مجسمه زیبا با بال های بزرگ و فرشته مانندش، با چشم هایی پر احساس بهش خیره شده... بلاخره تصمیم گرفت برای یکبار هم که شده، بر ترسی که از اون سالن تاریک بهش القا میشد غلبه کنه و به سراغ اون مجسمه که جدا از بقیه ازش نگهداری میشد، بره... جلو رفت و در یک متری اون بت زیبا ایستاد. نگاهش و حتی تک تک اندام هاش ماهرانه برش خورده بود... البته جونگ کوک اینطور فکر میکرد... جلو رفت و از میله محافظرد شد. دستش رو روی گونه مجسمه و بعد سینه اش گذاشت... حس ارامشی که بهش منتقل میشد رو درک نمیکرد. سنگینی روی قلبش برداشته شده بود و حس میکرد به جایی که بهش تعلق داره برگشته... چشم هاش رو بست و اینقدر در ارامش غرق شد که نفهمید مجسمه در حال ترک خوردنه... با فرو رفتن در اغوش گرمی و حس پیچیدن پر های نرم به دورش، به خودش اومد... شوکه به نقطه ای خیره بود و صدای گرمی در گوش هاش پیچید: خیلی وقته منتظرتم دلبر... 🥇 fantasy 🏅hopemin
Their Pretty Boy (mxbxm) by Xxsavage_surfer
39 parts Ongoing
Callum Minette is a twenty two years old. Attends John Hopkins university for a PhD in the medical field. Its his fifth year in the field and often keeps to himself. People would mistake him for an 18 year old girl most of the time with his very feminine features he'd gotten from his fragile mother whom turned into a cunt and ran off with her drug dealing boyfriend. Callum was in the care of his kind father who although they weren't that well off, managed to give Callum his all and now Callum was making him the proudest dad in the world by attending college which both his parents failed to reach. Callum's features included his shoulder length curly blondish white hair that was naturally white but Callum would dye it in hopes of being normal like other boys but that wasn't the only beauty Callum described as a flaw. He had a body like a woman too. Tall,thin and slender,not too fat but not too skinny either. He was an introvert growing up and mostly stayed inside their one bedroom shack in the dark side of town which resulted in Callum's skin to become naturally a pink pale hue. His lips were naturally red from biting them outve nervousness which was still a habit he'd been trying to stop. Guess bad habits die hard. And to add to his list of unnoticed perfection,he had soft hairless skin and the brightest baby blue eyes that bought out by the white color of his hair. In campus he was known as femboy or beauty and brains. Pretty boy or most the baby of the campus. People flocked him wanting his attention but he was terrible at it he'd just lock himself away. He's 5'4 taller than females but not taller than any male in his dorm house. Doesn't play sport but he's one of the best tutors around campus. Works at a five star restaurant where he encounters the rich multi billionaire. Has a little side but locks it away because its too risky What happens when he doesn't get one Dom but two???
You may also like
Slide 1 of 18
Sairai cover
Losing Control  cover
Teach Her ✔️ cover
𝐹𝑖𝑟𝑒 𝑜𝑛 𝑓𝑖𝑟𝑒 cover
Legends Never Die (persian translation) cover
Good Years [Zayn Malik] cover
... cover
Kneel (ManxMan) (BDSM) (18+) ✔️ cover
Mr Arrogant || kth. » book 1 cover
𝗛𝗨𝗡𝗧𝗘𝗥 | هـانتـ‌ر cover
Be Mine || Jungkook ff cover
Unknown || kth. ✅ cover
FORBIDDEN DESIRE | Jungkook × Reader ✔ cover
The Alpha's Trap cover
-walk in Paris- cover
Criminal  cover
Their Pretty Boy (mxbxm) cover
معرفی فن فیک های زیام  cover

Sairai

16 parts Ongoing

عنوان: سای‌رای🎴 ژانر: عاشقانه، جنایی، فانتزی، اسمات🎋 کاپل: چانبک، (شاید سورپرایز) 🩸 محدودیت سنی🔞 "خون! این دریاچه خون کف زمین از بدن منه! نمیتونم بفهمم دارم نفس میکشم یا نه. بدنم میلرزه. دهنم مزه‌ی خون میده. یعنی مرگ همچین حسی داره؟ هیچ چیزیو نمیتونم واضح ببینم. اما هنوز صدای قاتلمو میشنوم..." توی این روایت قراره براتون از تجربه‌ی مرگ و زندگی دوباره‌ام بگم. بعد از کشته شدن اولین چیزی که به ذهنم میرسید انتقام گرفتن بود اما یه گره تو زمان...‌ یه تصادف پیش‌بینی نشده همه چیزو عوض کرد. من بیون بکهیون، کیم جی‌هون سابق، اینجام تا براتون از تقدیر نه چندان معمولیم بگم.‌‌.. (*سای‌رای: تو زبان ژاپنی چند واژه‌ی مختلف برای توصیف "تولد دوباره" وجود داره و 再来 هم یکی از اوناس)