وانشات: وسواس ژانر: اسمات. فلاف خلاصه: اون روز هم مثل روزای دیگه به خونه ی ارباب وانگ رفتم تا برای مهمونیای که ترتیب داده بود، از مهمانان پذیرایی کنم. آقای وانگ مردی مهربون و خوش برخورد بود. به همین خاطر من بصورت دائمی برای نظافت به اون خونه میرفتم. تنها مشکلی که این وسط وجود داشت، پسر ارباب، تنها فرزند خانواده ی وانگ، وانگ ییبوی جوون بود...