Snowy Wish
  • Reads 4,719
  • Votes 686
  • Parts 59
  • Reads 4,719
  • Votes 686
  • Parts 59
Complete, First published Feb 09, 2022
Mature
Snowy wish
آرزوی برفی
کاپل: هونهان، چانبک، چانلو
ژانر:رمنس.درام.اسمات
نویسنده:@m_a_h_i_0_1
چنل: @hunhanerafanfic
سایت آپلود:www.exohunhanfanfiction.blogfa.com
اینستاگرام:  @hunhanfanfiction
All Rights Reserved
Sign up to add Snowy Wish to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
18 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:هفته ای 2 پارت این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
The Musician by lilyblue92
22 parts Complete Mature
《نوازنده》 Full بکهیون دانشجوی کره ای تباری که از طریق نواختن در میدان شهر گذران زندگی میکنه با مردی اشنا میشه که براش ترسیم رویایی به واقعیت تبدیل شده است. مردی که بال پرواز بهش هدیه میده غافل از اینکه آغوشش مکانی میشه برای سقوط پسرک جوان... ****** لبهای لرزونش رو روی لبهای خشک شده اش گذاشت. با بغض زمزمه کرد : -من بکهیون، تو را به عنوان همسر عزیز خود... چانیول دستش رو بالا اورد تا گونه اش رو لمس کنه بی طاقت التماس کرد "خواهش میکنم هیون تمومش کن" -بر میگزینم. تا از امروز تا ابدیت تو را کنار خود داشته باشم... "بکهیون تمامش کن، ادامه نده خودت رو..." دست سردش رو روی لبهاش گذاشت تا مانعش بشه، قطره اشکی از چشمهای تبدارش روی صورت رنگ پریده اش چکید. -در هنگام بهترینها و بدترینها، در هنگام بیماری و سلامتی برای اینکه دوستت بدارم... هق زد و با ته مونده توانش نالید : تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند. writer: lily blue chanbaek romance / Angst / Slice of life
You may also like
Slide 1 of 10
I believe you(من باورت دارم) cover
●"Court Piece"●[ziaam] cover
Sᴇʜᴜɴ  𖥧 cover
تو چانی یا یول؟ cover
Solar eclipse | کسوف cover
[ℭ𝔬𝔪𝔭𝔩𝔢𝔱𝔢𝔡] ༄𝓛𝓮𝓽 𝓘𝓽 𝓑𝓮 𝓨𝓸𝓾: 𝐌𝐀𝐍𝐈𝐀࿐ cover
dear (عزیز کرده) cover
No.12 | شماره۱۲ cover
Black dream cover
The Musician cover

I believe you(من باورت دارم)

26 parts Complete

در حالی که اون حلقه ی روی سینه اش رو توی مشتش گرفته بود و به قلبش فشار میداد روی زمین زانو زد و با بغضی به سختی کوهستان و به بزرگی اقیانوس فریاد زد : " تو هشتصد سال منتظر من موندی سان لانگ ، ببین حالا منم هشتصد سال منتظرت موندم ، پس تو چرا برنمیگردی پیشم؟ حتی اگه قرار بود بابت اون سال های انتظارت تنیهم بکنی فکر میکنم تا الان به اندازه ی کافی تنبیه شدم. پس چرا برنمیگردی؟ اخه چرا؟" شیه لیان راست میگفت.اون حالا به اندازه ی هواچنگ منتظر مونده بود و انتظار کشیده بود.درست هشتصد سال تمام . اما هواچنگ هنوزم برنگشت...