Story cover for دانشگاه جادوگری سانهاید by Zahra1370
دانشگاه جادوگری سانهاید
  • WpView
    Reads 13,535
  • WpVote
    Votes 2,768
  • WpPart
    Parts 69
  • WpView
    Reads 13,535
  • WpVote
    Votes 2,768
  • WpPart
    Parts 69
Complete, First published Feb 10, 2022
Mature
جسیکا، دختری بسیار متوسط ​​در یک خانواده بسیار معمولی است تا زمانیکه او یک توانایی غیرمعمول را کشف می کند... توانایی ای که او را از هم از انسان های غیر جادویی و هم کلاسی های جادوگرش متمایز می کند. 
وزارت مخفی جادو به او هشدار می دهد باید که توانایی های خود را مخفی نگه دارد. سکوت او در حین ورود به دانشگاه جادوگری سانهاید بار سنگینی است، جایی که تلاش او برای درک ماهیت منحصر به فردش منجر به ماجراهای خطرناکی می شود. 

از طریق عشق ممنوعه و ماجراجویی های پیچیده، داستان جسیکا یک میراث تاریک را آشکار می کند و او را مجبور می کند که بین جنبه های سفید و تاریک یکی را انتخاب کند. میراثی که به ماهیت وجودی او ربط دارد... به نحوه ی تولدش... 

جسیکا در تلاش خطرناک خود برای فهمیدن اینکه چرا متفاوت است، درگیر آیین های جادویی تاریکی می شود که در آن برخوردهای آتشین با یک مرد مرموز و جذاب عزم او را آزمایش می کند. آیا او تسلیم وسوسه خواهد شد یا در برابر نیروهای اغواگر آن جنتلمن خطرناک محکم می ایستد؟
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add دانشگاه جادوگری سانهاید to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
"𝐑𝐞𝐭𝐮𝐫𝐧"(+18) by Ryhn_iw
31 parts Ongoing
"Fanfiction" دوسال بعد از جنگ، شکست دارک لرد بر هری پاتر موجب تغییر توی روند زندگیِ خیلی ها میشه. اما شادیِ پس از جنگ موندگار نیست. دارک لرد برمیگرده. و اینبار قدرتمندتر از قبل، کارت های رو نشده ی زیادی برای بازی توی دست داره. در این بین که همه مجبورن دوباره به پسر برگزیده و دوستانش تکیه کنن، دریکو مالفوی، پسری که حق انتخاب نداشت، شاهزاده ی پلاتینیِ اسلیترینی که درست وسط این دریای سیاه و نحس دست و پا میزنه، از خودش میپرسه "آیا پسر برگزیده میتونه به کمک اونها بیاد؟" دریکو منتظر نجات پیدا کردن نیست. اون دنبال یک قهرمان نیست. اما آیا اون به اندازه ی پسری که زنده موند قدرتشو داره؟ آیا این پسر هم میتونه زندگی و یک بار دیگه به دنیا برگردونه؟پسری که حق انتخاب نداشت حالا میتونه از خودش و جون عزیزاش محافظت کنه؟ _ تو منو یاد خودم میندازی. _ من هیچوقت ندیدم که تو تنها به نظر بیای. _ چون تو از تنهایی میترسی و من ازش لذت میبرم. در این بین دریکو مالفوی و هرماینی گرنجر طی یک اتفاق مجبور به زندگی باهم دیگه میشن. و این یک شروع برای ادامه ی چیزی ست، که سال ها پیش به وجود اومده. "میخوام اینو بدونی که هیچ هیولایی یه گوشه واینمیسته تا دست بقیه به پرنسسی که باید ازش مراقبت کنه، بخوره." "ᗪᖇᗩᗰIOᑎᗴ"
You may also like
Slide 1 of 10
Right - L.S (Persian Translation) cover
"𝐑𝐞𝐭𝐮𝐫𝐧"(+18) cover
OUT OF MIND(L.S)(complete)  cover
Night spell {Dramione} cover
East Of Heaven | Feltson cover
wingless butterfly🦋 cover
𝗢𝗿𝗮𝗻𝗴𝗲 ᴷᵛ ᴬᵁ cover
Bang Bang [ziam] cover
ꜰᴜᴄᴋ ꜰᴀᴛᴇ | ᴋᴏᴏᴋᴠɢᴏᴏᴋ cover
﹏•↬ A Portrait To Have You ↫•﹏ cover

Right - L.S (Persian Translation)

22 parts Complete

هری هر روز نامه مینویسه و تو نامه اتفاقاتی که براش افتاده رو تعریف میکنه و میندازه تو صندوق پستی ینفر که نمیشناستش... Thank you for permission @LouislovesHazzy 💙💚