_ بهت گفتم من گی نیستم، انقدر سخته گورتو از توی تخت من گم کنی؟ جونگکوک عصبی سمتش غرش کرد. _ فکر کردی برای من فرقی میکنه پرنس باشی یا هر کس دیگه ای، فعلا همسر منی؟ تهیونگ ترسیده بود. گاهی اون چهره بامزه جونگکوک میتونه وحشت ناک تر از هر جنایتکاری به نظر برسه. _ نزدیک تر بیای نگهبان رو صدا میزنم؛ برو عقب. چشم های جونگکوک ریز شد و با پوزخندی لب زد: _ اره زنگ بزن بگو ما اینجا کاندوم نداریم، ملکه خوشحال میشه پسرش دم به تله داده مگه نه؟! _______ کیم تهیونگ وارث خانواده سلطنتی کره موهبت ملکه رو به ارث برده و میتونه باردار بشه ...اون حافظ نسل ولیعهد کشورشه و مجبوره با جئون جونگکوک ازدواج کنه 🔞 کاپل: kookv پارت ها کوتاهه پس نگران تعدادش نباشید💜